113
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

مذكور است». و نيز در تفسير اين فقره «أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ» از آيه 150 همان سوره گفته ۱ : «و در تفسير جرجانى مذكور است كه» و نيز در تفسير آيه 66 سوره توبه «لا تَعْتَذِرُوا» ؛ الآية و آيه 105 همان سوره «وَ قُلِ اعْمَلُوا» و آيه 117 همان سوره «لَقَدْ تابَ اللّهُ عَلَى النَّبِيِّ» الآية، از جرجانى نام برده و از تفسير او نقل كرده است، الى غير ذاك من موارد نقله و تصريحه.
چون مقصود به اين مقدار عملى مى شد، به استقصاى موارد نقل و تصريح نپرداختيم. پس معلوم شد كه مولا فتح اللّه هم از تفسير ابوالفتوح نام برده (چنان كه در مقدمه ياد كرديم) و هم از تفسير ابوالمحاسن نام برده است، ليكن در نقل و اقتباس بناى او بر اخذ از جلاء الاذهان بوده است؛ چنان كه در مقدّمه گفته ايم.
4. بايد دانست، چنان كه در مواردى از تعليقات مذكور در ذيل صفحات تصريح كرده ايم كه ما در ضبط اعداد كلمات و حروف سور اكتفاء به نقل از نسخ دسترس موجوده از تفسير ابوالفتوح كرديم و دقت و تحقيق در آنها به كار نبرديم؛ زيرا چندان فايده اى بر آن مترتب نبود و فايده مى توان گفت همان است كه ابوالفتوح در آخر تفسير خود به آن اشاره كرده به اين عبارت:
«جمله آيات قرآن در عدد بصريان شش هزار و دويست و چهار آيت است، و در عدد مدنيان اول شش هزار و دويست و هفده آيت است و در آخر چهارده است؛ و در عدد كوفيان شش هزار و دويست و سى شش آيت است، و جمله آن چه در مكه فرود آمده است، هشتاد و پنج سوره است بر اختلاف كه ميان راويان است، و به مدينه بيست و نه سوره على خلاف ذلك بينهم. و عدد سوره ها صد و چهارده سوره است و به روايتى از اصحاب صد و دوازده سوره است، و كلمات قرآن جمله هفتاد هزار و نه هزار و دويست و هفتاد كلمه است و گفتند سى و نه،

1.رجوع شود به: ص ۵۷۴، چاپ شيخ رضا، س ۱، و چاپ تبريز، ص ۵۸۴، س ۴۲.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
112

به نقل نبويات و اخبار عامه پرداخته و به آن اكتفاء نموده است، ليكن ابوالمحاسن، كه نظر به آن داشته كه تفسير براى استفاده خاصه بنگارد، ليكن باز با در نظر گرفتن وضع محيط خود كه اختلاط خاصه و عامه با هم در آن دوره كمتر شده بوده و تا حدى هر يكى حساب جداگانه داشته است، باز نه به آن حد كه در زمانهاى اخير بوده است، از اين روى، تأليف وى تا حدى بيشتر از تفسير ابوالفتوح جنبه اختصاصى پيدا كرده و اخبار خاصه، يعنى روايات مأثوره از اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام، در آن بيشتر ديده مى شود؛ و با وجود اين، كتابى است كه عامه و خاصه مى تواند با كمال اخلاص و ارادت و ميل و شوق و عشق و علاقه از آن استفاده كند؛ زيرا از حد عفّت قلم و متانت سخن هرگز بيرون نشده است تا وسيله كدورت و رنجشى براى احدى از افراد مسلمانان كائناً من كان پيش آيد.
3. اينكه نگارنده درمقدمه نسبت به استفاده ملا فتح اللّه ، در منهج الصادقين از تفسير جلاء الاذهان گفته (صفحه لح):
«پس در واقع مى توان گفت كه جلاء الاذهان نسبت به مطالب مهمه مربوطه به تفسير آيات و شأن نزول آنها و نقل قصص و حكايات و سير و مغازى و غير ذلك به مثابه أس اساس براى منهج الصادقين بوده است. با وجود اين مرحوم مولا فتح اللّه هيچ گونه تصريحى و اشاره اى به اين امر نكرده است، بلكه تا كنون نديده ام كه در جايى نام ابوالمحاسن يا نام تفسير او را برده باشد؛ ليكن چون من همه آن تفسير را به اين منظور نگشته ام تا بتوانم در اين باب به ضرس قاطع حكم كنم... (تا آخر)».
اينك به عنوان استدراك اين مطلب مى گوييم مولا فتح اللّه ، در منهج الصادقين تصريح به نام جرجانى در بعضى موارد كرده و در موقع نقل از تفسير او نام برده است؛ مثلاً در سوره اعراف، ضمن تفسير آيه 54 ضمن بحث از معنى «عرش» مذكور در اين جزء آيه «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» گفته ۱ : «و در تفسير جرجانى

1.منطبق با ص ۵۴۶، چاپ شيخ رضا، س ۲۰، و چاپ تبريز، ص ۵۵۶، س ۳۷.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 163949
صفحه از 504
پرینت  ارسال به