127
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

چنان كه آثار و تأليفاتش نيز به اين امر شهادت مى دهد و نسبت به والد وى مرحوم ملّا داوود نيز چنين اظهار عقيده كردند كه: وى در انواع علوم و كمالات متضلّع و متبحّر بوده و در ميان اهل زمان و جميع اماثل و اقران فضل و كمال او مسلم و ثابت و بى نياز از اقامه شاهد و برهان بوده است، و همچنين استاد دانشمند آقاى سيّد محمد تقى معروف به مدرّس رضوى (دام بقاؤه) نيز نقلا عن والده السيد السند البارع المتبحر ميرزا محمد باقر رضوى (متوفا در نهم ذى الحجه سال هزار و سيصد و چهل و دو = 1342 هجرى) مدرّس آستان قدس، مطالبى اظهار داشتند كه مؤيّد و مصدّق آن است كه مرحوم بدايع نگار در مجلّه الكمال نسبت به اين امر نوشته اند.
و از جمله بياناتشان اين است كه چون مرحوم ملاّ داوود با پدرم بسيار دوست صميمى و رفيق و معاشر بودند و با هم آميزش و خلطه و تونّس زياد داشتند، از اين روى گاه گاهى مشكلات اغلاط تفسير مذكور را با هم در ميان نهاده و دو نفرى به حلّ آن مى پرداختند.
نگارنده گويد: اگر فرض كنيم كه هيچ برهانى بر علوّ مقام وى قائم نيست، تصحيح دو جلد مذكور بر آن نحو كه نقل شد، در اثبات علوّ مقام وى كافى است؛ زيرا كه من كه چند سال است مشغول تصحيح اين تفسير يعنى تفسير ابوالمحاسن هستم، مى توانم اندازه زحمت و ارزش سعى او را دريابم و بفهمم زيرا:

تا تو را حالى نباشد همچو ماحال ما آيد تو را بازيچه پيش
فكفى بذلك حجّة و برهاناً.
و اينكه مرحوم ملاّ داوود، بعضى مشكلات را به اتفاق مرحوم سيد محمدباقر رضوى حلّ مى كرده اند، نظير آن را نيز اين جانب با استاد بزرگوار عالى مقدار فريد عصر خود در ادبيات فارسى عبدالعظيم قريب (دامت ايّام افاداته) داشته است. توضيح آنكه قسمتى از اوايل تفسير ابوالمحاسن را براى آنكه متن فارسى آن نيز درست تر و صحيح تر و قابل اطمينان تر به دست مردم برسد، با هم مقابله كرده و از


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
126

محضر پدر بزرگوارم بلند مى خواندم گوش مى داد؛ چون به اين عبارت رسيدم؛ به طورى كه نوشته شده بود خواندم. آن مرحوم فرمود به اين طريق بنويس: « فانّ قصائدى لك فاصطنعنى». من بنده از سرعت انتقال او در تعجب رفتم و دست نگاه داشتم و آن گرامى پدر معظّم فرمود: براى اينكه از ترديد بيرون آيى مراجعه به كتاب درر و غرر نما. اين شعر را در فلان صفحه خواهى يافت.
تفسير تا همين اندازه كه به طبع دولتى رسيده است، كاملاً تصحيح شد. در اين ميانه ركن الدّوله مرحوم گرديد و مرحوم عين الملك، كه بعدها ركن الدوله شد، تفسير را همان ناتمام از مرحوم ملاّ داوود گرفت و به مظفر الدين شاه (طاب ثراه) هديه نمود و شاه مغفور هم همان اندازه مصحّح را امر به طبع فرمود و باقى تفسير به حال عطلت باقى مانده است: دستى از غيب برون آيد و كارى بكند (انتهى)».
نگارنده گويد: در منتخب نفيس از آثار شيخ الرئيس، كه مى توان گفت مجموعه اشعار اوست، آن دو بيت را كه بدايع نگار مرحوم به شيخ الرئيس نسبت داده، به دست نياوردم، ليكن به جاى آن دو بيت، دو بيت ديگر با عنوان ذيل چنين مذكور است (ص 104، نسخه چاپى، به سال 1321 ق):
تاريخ اتمام تفسير ابوالفتوح رازى به امر حضرت والا ركن الدّوله فرموده اند:

اين نسخه كه زيبنده و يكتا آمداز همت بندگان والا آمد
تاريخ طراز اين كتاب زيباتفسير ابوالفتوح زيبا آمد
(1308)
نگارنده گويد: استاد بزرگوار عالى مقدار آقاى سيد حسين موسوى نسل معروف به اديب بجنوردى (مدظلّه) كه ساليان سال با مرحوم بدايع نگار دوست و رفيق و معاشر و مصاحب و هم مباحثه بوده است، نسبت به وى بياناتى اظهار مى كردند كه مفاد آنها اين است كه: بدايع نگار مرحوم، علاوه بر آنكه اديبى هنرور و شاعرى توانا و نويسنده اى زبردست بوده است، بسيار امين و متّقى و صادق القول و ثقه بود؛

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 164427
صفحه از 504
پرینت  ارسال به