131
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

تصحيح جزوات و تنظيم اوراق و تكميل مجلّدات مأمور گشت و مدّت دو سال تمام با جدّى كافى و جهدى دائم به طبع بقيّه كتاب به همان اسلوب و شكل دو مجلّد سابق مشغول بوديم؛ تا آنكه در اواسط سال 1315 ش = 1355 ق سه مجلد بقيّه نيز زينت انبطاع پذيرفت در اثناى اين مدّت مرحوم علاّمه شهير ميرزا محمد خان قزوينى، كه در آن اوان در پاريس اقامت داشت، به محض آنكه از اين كار با خبر گشت، نظر به سابقه و علمى كه به احوال مؤلّف و تأليف او داشتند، اين بنده حقير را مورد تحسين و تشويق قرار دادند و براى خدمت به عالم علم و ادب، كه هميشه سنّت حسنه و سيره محموده آن مرحوم مغفور بود، قبول فرمودند كه مقالتى درنقد از كتاب و ترجمه احوال مؤلّف و زمان او و شرح و اهميّت تفسير بزرگ وى در فرهنگ و علم شيعه اماميّه به قلم آوردند، به شرط آنكه اجزاى منطبعه به تفاريق با پست از تهران به پاريس نزد ايشان گسيل شود.
اين عمل، بر حسب امر ايشان منظّماً ادامه يافت و آن مرحوم به عادت مألوف، كه دقت و تبصّر و تحقيق و تبحّر از خصايص ذاتى او بود، آن اجزاء را مطالعه و غور رسى مى فرمود. پس از ختم طبع، مقالتى انتقادى دقيق و انيق به رشته تحرير و تحقيق در آورد كه در پايان مجلّد پنجم صورت طبع يافته است. بحمداللّه تعالى بعد از سه سال تمام آن نيّت خير به حصول پيوست و آن شاهد دل آراى بزم عاشقان حقيقت، از گوشه خلوت برون آمده، چهره گشايى و جلوه نمايى نمود و آن گنج مخفى در معرض استفاده عام و خاص قرار گرفت.
مرحوم حاجى سيد نصراللّه تقوى، كه به مدلول «الدّالّ على الخير كفاعله» در اين ثواب صاحب سهم اوفر و بهره برتر است، و ديگر علاقه مندان از اينكه به آرزوى چندين ساله خود نائل گرديده اند، بسيار شادمان و مسرور گشتند.

حقا كه در زمان برسد مژده امانگر سالكى به عهد امانت وفا كند
در خلال همان سالها نيز از محل موقوفات عامّه و برّيّات مطلقه، از حجره مدفن آن شيخ بزرگوار، كه در جوار امامزاده حمزه بن موسى عليه السلامدر شاهزاده عبدالعظيم عليه السلام


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
130

تفصيل و تاريخ انجام اين كار خير، به قدرى كه حافظ ضعيف يارى مى كند، چنين است: در اواخر سال 1312 ش برابر سنه 1352 ق، كه اين حقير به خدمت وزارت معارف مأمور گرديد، روزى مرحوم مغفور علاّمه اديب حاجى سيّد نصراللّه اخوى المعروف بالتّقوى، كه در آن ايّام شغل رياست ديوان عالى كشور را متصدّى بودند، اين بنده را مخصوصاً به قدوم شريف خود مفتخر ساخته و فرمودند كه: نسخه خطى اى از يك تفسير فارسى كهنسال در كتابخانه سلطنتى ايران موجود است كه از آثار يكى از علماء و مشايخ بزرگ شيعه اماميّه موسوم به شيخ ابوالفتوح رازى مى باشد و آن عالم بزرگوار در قرن ششم هجرى آن را تأليف و تحرير فرموده و از امّهات كتب و اسفار عالم تشيّع و از مفاخر نثر فصيح فارسى از مهمّات ذخاير علم و ثقافت اسلامى است.
مرحوم مظفر الدين شاه قاجار در اواخر سنين سلطنت خود امر به طبع آن فرموده و دو جلد آن به طبع رسيد؛ ولى به واسطه فوت آن مرحوم و حدوث انقلابات از آن زمان تا كنون، همچنان ناقص و ناتمام و در گوشه آن كتابخانه نسياً منسيّاً مانده است و اعقاب آن سلطان بر اتمام آن كار خير اهتمام نكرده اند. اكنون كه به حكم تقدير منصب تصدّى وزارت علوم بر عهده تو است، چه بهتر كه گوى دولت بربايى و كمر بسته و بازو بگشايى و در اتمام اين امر خطير همّت نمايى.
اين سخن در خاطر فاتر اين بنده تأثيرى قاطع كرد كه در حال در صدد انجام طبع آن كتاب سودمند بر آمدم و اتمام آن را كه متضمّن خير و بركت دارين بود، وجهه همّت ساختم. پس از كسب اجازه از سلطان وقت، اوراق منطبعه دو جلد اول و دوم را از كتابخانه سلطنتى به وزارت معارف منتقل كردم و از ممرّ اوقاف مجهول المصرف و برّيّات مطلقه به همّت و جدّيت ميرزا ابوالقاسم فيوضات رئيس اداره اوقاف وقت كه زبده احرار و نخبه ابرار است، سرمايه طبع سه مجلّد باقى را آماده كردم.سپس يكى از افاضل شيراز، كه در آن اوان در خدمت اداره اوقاف بود و بر اين حقير حق تعليم داشت يعنى ميرزا محمد صادق ستوده، به مراقبت در امر چاپ و

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 164352
صفحه از 504
پرینت  ارسال به