133
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

داشته اند. اينك سؤال و جواب، هر دو را در اينجا درج مى كنم.
نامه اى است كه نگارنده به جناب آقاى اخوى نوشته است:
«حضور محترم جناب آقاى حاج سيّد جمال الدين اخوى (دام عزّه) جناب آقاى اخوى!
چون چاپ جلد دهم تفسير ابوالمحاسن جرجانى، چنان كه از جريانش كاملاً مستحضر هستيد، به پايان رسيده است و نظر به استفاده زيادى كه من ايّام تصحيح آن در ظرف اين چند سال اخير از تفسير ابوالفتوح رازى كرده ام، از جناب آقاى اصغر حكمت (دام مجده السامى) درخواست كردم كه جريان امر طبع سه جلد اخير آن را كه در زمان تصدى ايشان به وزارت فرهنگ بوده است، براى درج در خاتمة الطبع تفسير ابوالمحاسن مذكور مرقوم فرمايند. معظم له نيز شرحى وافى به مقصود ارسال فرموده اند و عيناً درج خواهد شد. چون ايشان در آن مشروحه، مرحوم خلد آشيان حاجى سيد نصراللّه تقوى را عامل مؤثّر و محرّك اصلى براى چاپ آن كتاب معرّفى فرموده اند، بنابراين از حضرت عالى در خواست مى كنم كه به مصداق «أهل بيت أدرى بما فى البيت»، هر گاه اطّلاعى در اين موضوع داريد، مرقوم فرماييد تا در خاتمة الطبع آن كتاب درج شود و سبب مزيد بصيرت و اطّلاع اهل علم و دانش نسبت به اين عنايت و اقدام و سعى و اهتمام والد ماجدتان مرحوم تقوى گردد.
5/8/1340 مير جلال الدين حسينى محدّث».
نامه اى است كه جناب آقاى اخوى به نگارنده مرقوم فرموده است:
«دانشمند ارجمند فاضل كامل استاد اجلّ آقاى سيد جلال الدين محدث (دامت افاضاته)!
ضمن مرقومه شريفه، شرح اقدام مرحوم والد را در مورد طبع تفسير ابوالفتوح استفسار فرموده بوديد. آنچه به خاطر مى رسد به اختصار معروض مى دارد.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
132

قرار دارد، تعميرى لايق به عمل آمد و سنگ مزارى تهيه گشت و شرحى در ترجمه احوال آن مؤلف جليل القدر به سعى اين حقير نگاشته آمد و با قلم ثلث در طاق و رواق آن آرامگاه كتيبه و گچ برى گرديد.
از اتفاقات حسنه آنكه به مناسبت تعمير آن مقبره قبور بسيارى ديگر از بزرگان وزرا، و علماء و شعراء، مانند مرحوم قائم مقام فراهانى و مرحوم قاآنى شيرازى و ديگران، كه در جوار شيخ مدفون بودند، احياء گشت.
مرحوم قزوينى (رحمة اللّه عليه) نيز بعد از وفات در سال 1328 ش در همان مكان قدس، كه مطاف فرشتگان عالم علوى است، به خاك رفت. خداوند همه كسانى را كه در احياى اثر و نام اين عالم بزرگوار، كه از مفاخر عالم تشيع و از بزرگان دانشمندان ايران است، كوشيده اند قرين رحمت و غفران فرمايد و به جناب عالى نيز مزيد خير و بركت عطا نمايد. و ما توفيقى الاّ باللّه عليه توكلت و اليه أنيب.
تهران /مهر ماه / 1340 على اصغر حكمت». نگارنده گويد: از جمله مدفونين در آن بقعه متبركه، عالم نحرير بزرگ حاجى ميرزا ابوالقاسم كلانترى صاحب تقريرات الاصول شيخ انصارى، و پسر او عالم جليل حاجى ميرزا ابوالفضل كلانترى صاحب شفاء الصدور فى شرح زيارة العاشور ۱ ، و نويسنده فقيد مرحوم عبّاس اقبال آشتيانى مى باشند.
حالا كه معلوم شد كه مرحوم حاجى سيد نصراللّه تقوى در چاپ تفسير ابوالفتوح اين اندازه دخالت داشته است، لازم دانستم كه از فرزند عاليمقدارش جناب آقاى حاج سيد جمال الدين اخوى (دام مجده) نيز نسبت به اين امر كسب اطّلاع بكنم تا اگر ايشان اطّلاعات بيشترى داشته باشند، در اينجا ذكر شود. پس نامه اى به خدمت ايشان نوشته و جريان را گزارش دادم. در جواب شرحى مرقوم

1.طالب ترجمه اين دو عالم، به مقدمه ديوان حاجى ميرزا ابوالفضل مراجعه كند.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 151020
صفحه از 504
پرینت  ارسال به