است (2) و كفتند آنان كه كافر شدند نيايد بما قيامه. بگو ارى و بحق خداى من ايد، به شما. دانا نهان است. دور نشوذ ازو بسنك ذره اى در اسمانها و نه در زمين و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر، الاّ در كتابى روشن.(3) «سوره سبأ، شماره آيات را من گذاشته ام در نسخه نيست».
نمونه ديگر:
«سپاس خداى را افريننده اسمانها و زمين. كننده فرشتگان رسولان خداوندان بالها دو دو و سه سه و چهار چهار بيفزايد در افرينش انج خواهد. خداى بر همه چيز تواناست (1) هر چه بگشايد خداى براى مردمان، از رحمة نيست باز گيرنده از او انج باز كيرد نيست فرو كذارنده ى انرا از بس او و او بى همتا و محكم كارست.(2) اى مردمان ياذ كنى نعمة خداى بر شما هست. هيچ افريدكارى جز خداى كه روزى دهد شما را از اسمان و زمين نيست خداى الاّ او چكونه مى بركردانند شما را (3) (سوره فاطر كه در اصل نسخه به نام ملائكه آمده است)».
نمونه اى از تفسير: «مفسران خلاف كردند در معنى اين كلمة: نافع الازرق عبداللّه عباس را برسيدند كه ص جه باشد؟ گفت: نام دريايى است كه در مكه بود و عرش خداى (جل جلاله) بر او بود در آنكه كه نه شب و نه روز و ذلك قوله: «وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» . سعيد جبير كفت: نام دريايى است كه خداى تعالى خلقانرا بدان زنده كند بين النفختين. صحاك [كذا] كفت: اشارت است بصدق اللّه . مجاهد كفت: فاتحه سورتست. قتاده كفت: از نامهاى قرآنست و سدى كفت: قسمتى است كه خداى تع كرد به او سوگندى و او نامى است از نامهاى خداى (جل جلاله) محمد بن كفت: فاتحه نامهاى است خداى را كه اول آن صاد بود؛ چون صمد و صانع و صادق و كفتند نام سورت است، و كفتند اشاره بصدود و اعراض كافران از قرآن. جمله قرا صاد خواندند: باسكان دال و در شاذ حسن بصرى و ابن ابى اسحاق خواندند صاد بكسر