البته چنين هم نيست كه هيچ گونه ضابطه اى در دست نباشد و مصحح خود را كاملاً سرگردان و بلاتكليف ببيند؛ بلكه قواعد و معيارهاى علمى تصحيح متون به او حكم مى كند كه به گفته لاخمان (K. Lachman):
«در مرحله اول، كه عبارت از مرحله ضبط باشد، منتقد بايد تمام نسخ خطى موجود از اثر را فراهم بياورد، و اگر ممكن نيست، لااقل بايد جميع آن نسخه هايى را كه گمان مى رود نسخه بدلهاى اصيل و قديم را مى توان در آنها سراغ كرد، جمع آورد». ۱
و در اين مرحله از تقسيم بندى است كه نسخه هاى تاريخدار كهن از اعتبار و اطمينان ويژه اى برخوردار است؛ هرچند كه داشتنِ تاريخى كهن به تنهايى نمى تواند ملاك ترجيح يك نسخه بر ساير دستنوشته ها قرار گيرد.
در مورد آثار مفصَّل و چندين جلدى، همچون تفسير ابوالفتوح رازى، اين نكته هم قابل يادآورى است كه به دليل حجم زياد، نسخه هاى كامل، كمتر و دستنوشته هاى ناقص از اين و آن مجلّد بيشتر است، بخصوص كه اگر اثرى به دلايل خاص از اقبال و توجّه همگانى نيز برخوردار باشد.
قديم ترين دستنويس از تفسير ابوالفتوح رازى، كه تاكنون شناخته شده، نسخه اى است كه در ربيع الاول سال 556ق بر دست شخصى به نام حيدر بن محمد بن اسماعيل بن سليمان بن ابراهيم الأردلانى النيسابورى نوشته شده و هم اكنون به شماره 134 در كتابخانه آستان قدس رضوى مضبوط است. اين نسخه مشتمل است بر بخشى از اين تفسير از آيه 49 سوره احزاب (33) تا