اين امر ابتدا يك حدس بود كه هر چه بيشتر در اوراق پراكنده و به هم ريخته آن به دنبال تاريخ و كاتبى مى گشتم، قوى تر مى شد و تدريجاً به يقين نسبى مبدل گشت. با قطعيت اين حدس، كاتب و تاريخ كتابت اين نسخه شريف، كه به صورت اوراقى به آشفتگى زلف دلدار در پارچه اى پيچيده بود، روشن مى شد. و اكنون كه عكس هر دو بخش از نسخه مورد بحث پيش روى من است و پس از مقايسه خط و ربط و مختصات ترجمه و ديگر قرائن و امارات، با قطعيتى در حد يقين حكم مى كنم كه نسخه تازه خريدارى شده كتابخانه مركزى دانشگاه تهران به شماره 10050، كه كاتب و تاريخ كتابت آن حتى براى مسئولين آن كتابخانه نيز روشن نبود، دنباله همان نسخه مورخ 595 به خط ابوسعد كاتب بيهقى است كه بخش ديگر آن در كتابخانه مرعشى قم مضبوط مى باشد. در پايان همين مقاله نمونه هايى از دو نسخه مانحن فيه براى مقايسه و داورى خوانندگان كليشه شده است.
اين بخش از تفسير روض الجنان دقيقاً از آيه 60 سوره كهف، يعنى ابتداى جلد سيزدهم، آغاز و به پايان سوره زمر (39)، يعنى اول جلد هفدهم، ختم مى شود؛ به عبارت ديگر اين بخش نيز مشتمل است بر چهار جلد از بيست جلد تفسير ابوالفتوح. اين را هم بايد گفت كه عكس اين نسخه، به صورتى كه هم اكنون در دست من است، حدود 710 صفحه، يعنى 355 برگ، مى شود كه در مقايسه با متن چاپى كتاب، جابه جا افتادگيهايى دارد. امّا اميد من اين است كه اين افتادگيها به نسخه عكسىِ ما ـ كه عكس بردارى از آن به دليل ضيق وقت، سخت شتابناك و تكه تكه صورت مى گرفت ـ مربوط باشد و اصل نسخه، پس از سر و صورت و نظمِ كامل يافتن سقطات عكس ما را تكميل كند. البته اميد چندانى ندارم كه در صفحاتِ افتاده، نام و نشانى از تاريخ و كاتب و ديگر مشخصات لازم يافته شود؛ زيرا كه همزمان با عكس بردارى از نسخه قريب پنج ساعت تمام به سر و سامان دادن اوراق پراكنده آن سرگرم بودم و تقريباً هر برگ آن به مناسبت، چند بار از زير چشمم گذشته است.