نسخه ديده مى شود كه گاهى با ضابطه و گاهى هم بى ضابطه در اين گونه نسخه ها به كار مى رفته و بعضاً مشخص كننده لهجه و سليقه كتاب در هر عصرى بوده است.
ملاحظه شيوه نگارش نسخه هاى تاريخدار و دسته بندى موارد مشابه و سليقه مناطق و مكتبهاى مختلف براى پژوهندگان نسخ خطى و جويندگان تحول نگارش فارسى، مى تواند مفيد افتد و به تدوين شيوه اى ريشه دار و پسنديده كه در عين حال درست و برخاسته از حقايق علمى و تجربيات روزگاران كهن بوده باشد، مدد برساند، و اين مرحله اى است كه گامهاى شايسته چندانى در آن برداشته نشده است. ۱
اهميت نسخه حاضر
دلايل نسبتاً قانع كننده اى در دست است كه حكم مى كند دستنويس حاضر را نسخه اى اصيل و متقن بدانيم؛ گو اينكه ممكن است در نگاه نخستين پختگى خط و سلامت كاغذ و رنگ و جوهره آن بيننده را بر آن دارد كه نسخه را از قرن ششم جديدتر بداند، اما لختى تأمُّل در كيفيتِ ترجمه آيات، اصالتهاى رسم الخط و پاره اى استعمالهاى ويژه و بخصوص مقايسه آن با نسخه هاى هم عصر و جديدتر، اتقان و اصالت تاريخ مذكور را بيشتر از پيش آشكار مى كند.
براى آنكه بى حجت سخن نگفته باشيم، در اينجا بى مناسبت نيست يكى دو نمونه از اين مقايسه ها را هم با متن چاپى ـ كه به گمان ما بر اساس نسخه هاى متأخّر