199
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

رسول ـ عليه السلام ـ را عادت چنان بود كه چون سفر خواستى رفتن، قرعه زدى ميان زنان آنكه نام او برآمدى او را با خود ببردى و درين غزوه قرعه بنام عايشه برآمد و اين پس از آن بود كه آيه حجاب آمده بود و خداى تعالى زنان را فرموده بود كه از مردان روى بپوشند. عايشه گفت: رسول ـ عليه السلام ـ هودجى فرمود براى من و مرا در آنجا نشاند و برفت و آن غزا بكرد و بازگشت. چون بنزديك مدينه رسيديم، در شب فرود آمديم. من برخاستم در شب با زنى ديگر كه با من بودى و از لشكرگاه دور برفتيم بقضاء حاجت. چون باز آمديم، عقدى بود مرا مهركى بمانى بر گردن داشتم. دست بماليدم، نمانده بود، گمان بردم كه آنجا ضايع كرده ام كه بقضاء حاجت رفته بودم. برخاستم در تاريكى شب تنها و بر اثر او برفتم.
چنان كه ملاحظه مى شود، اختلاف ميان بخشهاى تفسير به اندازه ترجمه آيات نيست و اين نظر ما را تأييد مى كند كه بخش ترجمه آيات در نسخه هاى جديد بيشتر مورد تحريف قرار گرفته و بايد گفت از نو ترجمه شده است و ارتباطى به صاحب اصلى تفسير ندارد. اگر ما در اين تصحيح جديد بتوانيم از ميان اين همه غبار ابهام و تحريف و تغيير، سيماى واقعى تفسير و انشاى راستين يا نزديك به راستينِ جمال الدين ابوالفتوح رازى را نشان دهيم، بهانه اى خواهد بود براى لزوم اين تجديد چاپ كه پس از دست كم سه چاپ موجود صورت مى گيرد و هم عذر ما در پيشگاه ارواح مصححان در گذشته اين كتاب ـ كه فضل تقدم نيز با ايشان است ـ موجه نشان خواهد داد.
جلوه نسخه 595 تنها در برابر نسخه هاى چاپى نيست؛ بلكه وقتى آن را حتى با دستنويس 556 كتابخانه آستان قدس هم مقايسه مى كنيم، نه تنها از آن باز نمى ماند، بلكه گاهى ذوق سليم ضبطهاى اين نسخه را مرجح مى بيند. ذيلاً بدون هيچ گونه انتخاب خاصى مواردى از اين دو نسخه را كنار هم مى گذاريم. نخست ترجمه آيات:


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
198

چيزها كه ازوبافند پوشش را و لحاف را و جامه ها كه شما را به زمستان گرم دارد «ومَنافِعٌ» ؛ اى ولكم فيها منافع و شما را در آن چهارپاى نيز منافع است. «ومِنها تَأكُلون» ؛ و از گوشت آن مى خوريد. «ولَكُمْ فيها جَمالٌ» ؛ و شما را در آن جمالى هست «حينَ تُريحُون» آنگه كه نماز شام با خانه آرى «وحين تَسرَحُون» ؛ وبامداد چون بچره برى يعنى شما را بر ديگران به آن فخر است كه شما را گله شتر يا گاو و يا گوسفند بچره رود بامداد و شبانگاه با پيش شما آيد.

قسمتى از تفسير آيه 11 سوره نور (24):

نسخه 595:
قوله تعالى: «إِنَّ الَّذِينَ جاو? بِالاْءِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ» . حق تعالى اين آيات در جماعتى منافقان فرستاد كى ايشان تهمت كردند عايشه را ـ رضى اللّه عنها ـ و سبب آن بود كه رسول ـ صلى اللّه عليه ـ را كه عادت چنان بود كى چون به سفرى خواستى رفتن، قرعه زدى ميان زنان آنكه نام او برآمدى او را با خود ببردى. در اين غزو قرعه زد به نام عايشه برآمد و اين پس از آن بود كه آيت حجاب آمده بود و خداى تعالى زنان را فرموده بود كه از مردان روى بپوشند. عايشه گفت: رسول ـ عليه السلم ـ هودجى فرمود براى من و مرا در آنجا نشاند و برفت و آن غزا بكرد و بازگشت. چون بنزديك مدينه رسيديم در شب فرو آمديم من برخاستم در شب با زنى ديگر كى با من بودى و از لشكر گاه دور برفتم بقضا حاجت. چون باز آمدم، مرا عقدى بود از مهرك يمانى بر گردن داشتم. دست بماليدم، نمانده بود، گمان بردم كى آنجا ضايع كرده ام كه بقضا حاجت رفته بودم. برخاستم در تاريكى شب تنها و بر اثر برفتم.
چاپ شعرانى، ج 8، ص 192: قوله تعالى: «إِنَّ الَّذِينَ جاو? بِالاْءِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ» ـ الآيه. حق تعالى اين آيه در حق جمعى منافقان فرستاد كه ايشان تهمت كردند عايشه را و سبب آن بود كه

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148956
صفحه از 504
پرینت  ارسال به