1. موسى ايشان را گفت: اگر بگرويدى، توكّل دارى، اگر مسلمانى از بار خداى نوميد مباشيد، هر چه تان بايد جمله ازو خواهى. ۱
2. و بندگان را بپرسند اگر دعوى خدايى كنند كه به چه حجّت دعوى خدايى كردى؟ ۲
3. پس اگر نكردى [يعنى مانند اين قرآن نياورديد] و هرگز نكنيد [و نتوانيد آورد ]بترسيد از آن آتشى كه هيمه آن تن آدمى خواهد بود. ۳
4. اى آن كى [آنان كه]به خداى و محمّد و قرآن برويده اَى [گرويده ايد ]فاگيرَى [بگيريد] كار خويش به حزم و خويشتن نگاه دارَيد. ۴
5. «ذَلِكُمْ بِأَنَّكُمْ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللّهِ هُزُوا» (جاثيه 45: 35)؛ آن شما را به آن باشد كه شما فرا گرفته بودى حجتهاى خداى به استهزاء. ۵
6. «وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنْ الظَّالِمِينَ» (اعراف 7: 19)؛ و نزديك مشوى به اين درخت كه باشى از ظالمان. ۶
7. «فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ» (يونس 10: 81)؛ چون بيفگندند، گفت موسى: آنچه آورديش به وى جادوى است. ۷
1.پلى ميان شعر هجائى و عروضى فارسى در قرون اول هجرى، ناشناخته، به اهتمام و تصحيح دكتر احمد على رجائى (تهران ۱۳۵۳) ص ۷.
2.تفسير قرآن مجيد، ناشناخته، به تصحيح دكتر جلال متينى (تهران ۱۳۴۹)، ج ۱، ص ۱۰۱.
3.ترجمه و قصه هاى قرآن، ابوبكر عتيق نيشابورى، به سعى و اهتمام يحيى مهدوى و مهدى بيانى (تهران ۱۳۳۸) ج ۱ ص ۵.
4.گزاره اى از بخشى از قران كريم، تفسير شنقشى، ناشناخته، به اهتمام و تصحيح محمد جعفر ياحقى (تهران ۱۳۵۵) ص ۱۱۸.
5.تاج التّراجم فى تفسير القرآن للاعاجم، شهفور ابوالمظفّر اسفراينى،نسخه عكسى كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ورق a ـ ۳۵۹.
6.قرآن خطى، محفوظ در كتابخانه آستان قدس رضوى، بدون شماره، ص ۲۳۰.
7.قرآن خطى، محفوظ در كتابخانه آستان قدس رضوى، بدون شماره، ص ۲۲۷.