213
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

556، كه در رى كتابت شده، فرم مورد بحث زياد به كار رفته است...». ۱
آنچه كه تلفظ بالا و در نتيجه حدس مذكور را تأييد مى كند، اينكه فعل مزبور در تفسير ابوالفتوح (نسخه مورّخ 556 كتابخانه آستان قدس) چندين بار به گونه اى به كار رفته كه نشان مى دهد «ى» در پايان اين افعال نبايد مشبع (به صورت اى / i ) خوانده شود؛ چرا كه اگر «ى» چنين تلفظى مى داشت، ظاهرا احتياجى به گذاشتن «همزه» پيدا نمى شد و مثلاً بهتر آن بود كه «ى» پيوسته نوشته شود. موارد زير نمودار اين معنى است:
1. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيما» (احزاب 33: 56)؛ اى آنان كه گرو يدگان اى [=گرو يد گانيد] صلات فرستى بر او، درود دهى درود دادنى (2 ـ پ).
2. گفت ايشان را: شما كه اى [= كيستيد]؟ گفتند: ما رسولان رسول خداييم (53 ـ ر).
3. گفتند: ما را به شما فرستاده اند كه اهل انطاكيّه اى [= انطاكيه ايد]، (53 ـ پ).
4. «فَاَىَّ اياتِ تُنْكِرُون» (مؤمن: 81)؛ كدام آيات را از آيات خداى منكر اى[= منكريد]، (148 ـ پ).
5. شما بهترين اهل زمين اى [= زمينيد]،(292 ـ ر).
چنان كه گذشت جاى پاى تلفظ مورد بحث، هنوز به قوّت تمام در لهجه هاى اغلب نواحى جنوب خراسان به وضوح پيداست، مثلاً در گويش مردم بيرجند، پسوند يا شناسه اين ساختِ فعلى بى استثنا همه جا به گونه اى تلفظ مى شود كه ماقبل «ى» حركتى بين فتح و كسره مى گيرد و به عبارت ديگر به صورت ياى مجهول

1.تفسير شنقشى،مقدمه مصحّح ص چهل و يك به بعد.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
212

«ى» بدل مى شود، بعيد نيست كه در كلماتى مثل «كنيذ» و «رويذ» وساير جموع مخاطب نيز در لهجه عمومى، «ذال» به «ى» بدل شده و در نوشتن و گفتن ساقط گرديده است. دكتر عسكر حقوقى، مؤلف كتاب تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازى، همه جا از اين فرم خاص به «استعمال صيغه مفرد مخاطب در مورد جمع و با فاعل جمع» ياد كرده و امثله و شواهد متعددى از تفسير ابوالفتوح رازى گرد آورده است (ج 1، ص 151 ـ 152).
حقوقى ذيل همان بحث مى فزايد: برخى از محققان معتقدند كه در لهجات بعضى از نقاط ايران، دال آخر صيغه جمع مخاطب را (كنيد ـ خوريد) و مانند آن به تاى مثناة فوقيه قلب مى كرده اند؛ همچنان كه در بعضى از لهجات خراسان نيز چنين بوده. بنابر اين به جاى كنيد، كنيت و به جاى خوريد، خوريت مى گفته اند. در بعضى لهجات ديگر گويا اين دال را به كلى حذف كرده، به جاى كنيد و خوريد، «كنى و خورى» مى گفته اند (ج 1، ص 152 ـ 153). انتهى قول حقوقى.
در تأييد حدس مرحوم بهار افزوده مى شود كه: در متن مورد مطالعه ما، كه اغلب موارد مُعْرَب است، كاتب فرقى بين «ى» نشاندهنده «يد» (دوّم شخص جمع)، و «ى» دوم شخص مفرد قائل شده، به اين ترتيب كه: ماقبل «ى» نشان دهنده «يد» دوم شخص جمع هميشه مفتوح است؛ درحالى كه ماقبل «ى» مفرد مخاطب، آن گاه كه اِعراب گذاشته، با كسره نشان داده شده است. بنابر اين به سادگى مى شود از صورت ظاهر كلمه و بدون توجّه به سياق ضماير، صيغه آن را تشخيص داد. اين اعراب را تلفّظهاى محلّى گويشهاى جنوب خراسان هم تأييد مى كند؛ مثلاً در گويش فردوس، به جاى «كنيد» گفته مى شود «كنه»، در حالتى كه «كنى» همان تلفظ ادبى و معمول خويش را دارد. در تأييد اين نكته، كه شيوه مذكور در رى رايج بوده، اين نكته را مى افزايم كه: در ترجمه قرآنى ديگر از كتابخانه آستان قدس مورخ صفر

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 164057
صفحه از 504
پرینت  ارسال به