556، كه در رى كتابت شده، فرم مورد بحث زياد به كار رفته است...». ۱
آنچه كه تلفظ بالا و در نتيجه حدس مذكور را تأييد مى كند، اينكه فعل مزبور در تفسير ابوالفتوح (نسخه مورّخ 556 كتابخانه آستان قدس) چندين بار به گونه اى به كار رفته كه نشان مى دهد «ى» در پايان اين افعال نبايد مشبع (به صورت اى / i ) خوانده شود؛ چرا كه اگر «ى» چنين تلفظى مى داشت، ظاهرا احتياجى به گذاشتن «همزه» پيدا نمى شد و مثلاً بهتر آن بود كه «ى» پيوسته نوشته شود. موارد زير نمودار اين معنى است:
1. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيما» (احزاب 33: 56)؛ اى آنان كه گرو يدگان اى [=گرو يد گانيد] صلات فرستى بر او، درود دهى درود دادنى (2 ـ پ).
2. گفت ايشان را: شما كه اى [= كيستيد]؟ گفتند: ما رسولان رسول خداييم (53 ـ ر).
3. گفتند: ما را به شما فرستاده اند كه اهل انطاكيّه اى [= انطاكيه ايد]، (53 ـ پ).
4. «فَاَىَّ اياتِ تُنْكِرُون» (مؤمن: 81)؛ كدام آيات را از آيات خداى منكر اى[= منكريد]، (148 ـ پ).
5. شما بهترين اهل زمين اى [= زمينيد]،(292 ـ ر).
چنان كه گذشت جاى پاى تلفظ مورد بحث، هنوز به قوّت تمام در لهجه هاى اغلب نواحى جنوب خراسان به وضوح پيداست، مثلاً در گويش مردم بيرجند، پسوند يا شناسه اين ساختِ فعلى بى استثنا همه جا به گونه اى تلفظ مى شود كه ماقبل «ى» حركتى بين فتح و كسره مى گيرد و به عبارت ديگر به صورت ياى مجهول