نيست، ۱ ولى از مفصل ترين، مهم ترين، بزرگ ترين و معتبرترين تفاسير زبان فارسى است.
انگيزه تأليف
مؤلف بزرگوار، پس ازآنكه تفسير قرآن كريم را از مواهب الهى شمرده، به تبيين شرايط لازم براى مفسّر پرداخته و براى مفسّر، اطلاع بر علوم ادبى، آشنايى به دانش كلام و حكمت، و آگاهى به اصول فقه و فقه در حدّ فقاهت و اجتهاد و تسلّط بر ديگر علوم اسلامى را لازم دانسته است. در انگيزه نگارش كتاب خود، چنين نوشته است:
«پس چون جماعتى از دوستان و بزرگان از اماثل و اهل علم و تديّن، اقتراح كردند كه در اين باب جمعى بايد كردن، چه اصحاب ما را تفسيرى نيست مشتمل بر اين انواع، واجب ديدم اجابت كردن ايشان، و وعده دادن به دو تفسير: يكى به پارسى و يكى به تازى، جر كه پارسى مقدّم شد بر تازى؛ براى آنكه طالبان اين بيشتر بودند و فايده هركس بدو عام تر بود. و اين كتاب انشاءاللّه از ميانه اطناب و اختصار بود. اطنابى كه مملّ نباشد و اختصارى كه مخلّ نباشد». ۲
در همين جا يادآورى مى كنيم، كه گويا وعده شيخ، در باره تفسير عربى تحقق
1.قبل از تفسير شيخ، چند تفسير ديگر به زبان فارسى نوشته شده بود، پس از ترجمه تفسير كبير طبرى كه به دستور منصوربن نوح، وبه همكارى جمعى از دانشمندان و فضلاى ماوراء النهر ترجمه شده بود (سبك شناسى، ج ۱، ص ۱۶۸) تفسيرى ديگر به فارسى نگاشته شد با عنوان تاج التراجم تفسير القرآن الأعاجم، به قلم عمادالدين ابوالمظفّر طاهربن محمد اسفراينى (م ۴۷۱) (كشف الظنون، ج ۱، ص ۲۶۸؛ تاريخ ادبيات در ايران، ج ۲، ص ۹۰۳) و پس از آن، ابونصر احمد بن حسن سليمانى زاهدى تفسيرى به پارسى نوشت كه به تفسير زاهدى معروف است. وبالأخره تفسير سور آبادى است، از ابوبكر عتيق بن محمّد هروى سورآبادى (تاريخ ادبيات در ايران، ج ۲، ص ۹۰۲؛ تحقيق در تفسير ابوالفتوح، ج ۱، ص ۵۸).
2.تفسير ابوالفتوح، ج ۱، ص ۱ چاپ مرحوم «آية اللّه شعرانى».