221
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

نمى پذيرد و وى موفق به نگارش آن نمى شود. و آنچه در برخى از شرح حالها آمده است كه وى تفسيرى نيز به عربى داشته است ۱ استنباطى است از همين مقدّمه و اين، چنان كه روشن است، نشانگر تصميم وى براى نگارش تفسير عربى است و به هيچ روى، دلالت بر نوشته شدن آن ندارد.
آقاى يوسف شيرازى نوشته اند:
«... و وعده كرده اند كه پس از اتمام اين، تفسير ديگرى كه نيز جمعى از دانشمندان خواهش كرده اند، به زبان عربى تأليف نمايند؛ ولى تفسير عربى ايشان در دست نيست و ظاهر آن است كه موفق به تأليف آن نشده، والاّ ابن شهر آشوب و منتجب الدين حتما آن را نقل مى كرده اند». ۲
ونيز در جاى ديگرى در اين زمينه نوشته اند:
«و از تفسير عربى وى، كه در مقدمه اين تفسير، تأليف آن را وعده داده اند، اثرى نيست. نگارنده شنيده بود كه دانشمند معاصر، آقاى شيخ آقا بزرگ تهرانى (دام عمره و توفيقه) مؤلف كتاب بزرگ الذريعه الى تصانيف الشيعه به نسخه اى از اين تفسير دست يافته، شرحى به ايشان عرض و استعلام از واقع نمود. درجواب مرقوم فرموده اندكه: من تا به حال، بدان دست نيافته ام؛ ليكن يكى از هنديها كه به عتبات مشرّف شده بود، وجود آن را در يكى از كتابخانه هاى هند خبر داد و بنا شد كه نمونه اى از آن را در مراجعت بدان جا، استنساخ و براى ما بفرستد امّا تاكنون نفرستاده است». ۳

چگونگى تدوين

مؤلف، پيش از شروع به تفسير، ضمن هفت فصل از: اقسام معانى قرآن وبيان و

1.مجالس المؤمنين،ج ۱،ص ۴۹۰.

2.فهرست كتابخانه مدرسه عالى سپهسالار (شهيد مطهّرى)، ج ۱، ص ۱۳۱.

3.فهرست نسخه هاى خطّى كتابخانه مجلس،ج ۳، ص ۲۵.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
220

نيست، ۱ ولى از مفصل ترين، مهم ترين، بزرگ ترين و معتبرترين تفاسير زبان فارسى است.

انگيزه تأليف

مؤلف بزرگوار، پس ازآنكه تفسير قرآن كريم را از مواهب الهى شمرده، به تبيين شرايط لازم براى مفسّر پرداخته و براى مفسّر، اطلاع بر علوم ادبى، آشنايى به دانش كلام و حكمت، و آگاهى به اصول فقه و فقه در حدّ فقاهت و اجتهاد و تسلّط بر ديگر علوم اسلامى را لازم دانسته است. در انگيزه نگارش كتاب خود، چنين نوشته است:
«پس چون جماعتى از دوستان و بزرگان از اماثل و اهل علم و تديّن، اقتراح كردند كه در اين باب جمعى بايد كردن، چه اصحاب ما را تفسيرى نيست مشتمل بر اين انواع، واجب ديدم اجابت كردن ايشان، و وعده دادن به دو تفسير: يكى به پارسى و يكى به تازى، جر كه پارسى مقدّم شد بر تازى؛ براى آنكه طالبان اين بيشتر بودند و فايده هركس بدو عام تر بود. و اين كتاب انشاءاللّه از ميانه اطناب و اختصار بود. اطنابى كه مملّ نباشد و اختصارى كه مخلّ نباشد». ۲
در همين جا يادآورى مى كنيم، كه گويا وعده شيخ، در باره تفسير عربى تحقق

1.قبل از تفسير شيخ، چند تفسير ديگر به زبان فارسى نوشته شده بود، پس از ترجمه تفسير كبير طبرى كه به دستور منصوربن نوح، وبه همكارى جمعى از دانشمندان و فضلاى ماوراء النهر ترجمه شده بود (سبك شناسى، ج ۱، ص ۱۶۸) تفسيرى ديگر به فارسى نگاشته شد با عنوان تاج التراجم تفسير القرآن الأعاجم، به قلم عمادالدين ابوالمظفّر طاهربن محمد اسفراينى (م ۴۷۱) (كشف الظنون، ج ۱، ص ۲۶۸؛ تاريخ ادبيات در ايران، ج ۲، ص ۹۰۳) و پس از آن، ابونصر احمد بن حسن سليمانى زاهدى تفسيرى به پارسى نوشت كه به تفسير زاهدى معروف است. وبالأخره تفسير سور آبادى است، از ابوبكر عتيق بن محمّد هروى سورآبادى (تاريخ ادبيات در ايران، ج ۲، ص ۹۰۲؛ تحقيق در تفسير ابوالفتوح، ج ۱، ص ۵۸).

2.تفسير ابوالفتوح، ج ۱، ص ۱ چاپ مرحوم «آية اللّه شعرانى».

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148877
صفحه از 504
پرینت  ارسال به