275
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

ساير كتب اين دوره، گاه به گاه با آن روبه رو مى شويم؛ ولى در اين كتاب صفحه اى از آن خالى نيست؛ مثال؛ برفتند و دقيانوس را خبر دادند از احوال ايشان، او كس فرستاد وايشان را حاضر كرد بر آن هيئت كه بودند با جامه عُبّاد روى در خاك ماليده ۱ ] از سجده] و چشمها پر آب شده، ايشان را تهديد كرد وگفت: چرا به خدمت نيامدى [= نيامديد] و براى اصنام قربانى نكردى [= نكرديد] اكنون مخيّرى [= مخيّريد ]خواهى به دين من در آيى [= درآييد] و خواهى اختيار كشتن كنى». ۲
ازجهت شيوه نثر، چون تفسير ابو الفتوح رازى در نيمه اول قرن ششم هجرى نگاشته شده، دنباله شكوفايى نثر مرسل و ساده است كه در قرن چهارم و پنجم هجرى رواج داشته و قابوسنامه و ديگر كتب اين دوره بدان نثر نوشته شده است. نثر مرسل در عين رعايت جانب فصاحت و بلاغت، از ايجاز و سادگى برخوردار است؛ امّا به تدريج نثر فارسى به سبك مصنوع، مشحون به موازنات و سجعها و آوردن صنايع لفظى و معنوى نزديك مى شود و به الفاظ و عبارات و اشعار عربى و آيات و احاديث آراسته مى گردد. نوع دلپذير اين نوع نثر، كليله و دمنه بهرامشاهى و در قرن بعد، گلستان سعدى است؛ و نوع متكلّف آن مقامات حميدى و تاريخ وصّاف است.
نثر تفسير ابوالفتوح حالت بينابين دارد كه در آن، هم نثر مرسل و ساده ديده مى شود و هم آثار نثر مسجّع و حتّى متكلّف در جاى جاى آن ديده مى شود؛ امّا چون اين كتاب در باب علم تفسير است شواهد زيادى، و گاه بيش از حدّ، از اشعار

1.در چاپ بنياد پژوهشها: كاليده از سجده (ج ۱۲، ص ۳۱۵).

2.سبك شناسى، ملك الشعراى بهار، ج ۲، انتشارات اميركبير، تهران، ص ۳۹۲. توضيح: مصحّحان طبع جديد بيست جلدى «بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى» به اين نكته توجّه كرده و درجاهاى مختلف كتاب معادل آن را به دست داده اند. ناگفته نماند كه هم اكنون در گويش قديم بيرجند هنوز مفرد آوردن فعل جمع مخاطب معمول است كه يا براى رعايت احترام يا از باب خطاب به جمع گفته مى شود. در اين نوع فعل معمولاً حرف ما قبل (ى) مفتوح است؛ مانند: نرفتى، نكردى و غيره.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
274

عمل مى كرد. ۱ بارى، ابوالفتوح رازى در چنين شهرى، با موقعيّت خاص خود، تحصيل كرد و به پايه اى از فضل و دانش رسيد كه توانست اثرى گرانقدر چون تفسير كبير روض الجنان را در بيست جلد، با آن همه مزايا، به وجود آورد.

سبك تفسير «رَوضُ الجِنان و رَوحُ الجَنان»

درباره سبك نگارش اين تفسير از چند جهت مى توان سخن گفت؛ امّا چون بناى كار ما دراين مقدّمه بر اختصار و اجمال است، تنها به برخى نكات ادبى آن مى پردازيم. لازم است نخست نظر شادروان ملك الشعراى بهار را در باره اين كتاب بياوريم و سپس به ذكر شواهد و نكات ديگر بپردازيم:
«اين كتاب را نيز بايستى در عداد كتب علمى اين دوره كه از نثر قديم تقليد مى شده است، قرار داد؛ زيرا در صرف و نحو و لغات و طرز جمله بندى كاملاً به كتب قرن پنجم شباهت دارد و غالب سليقه هاى آن عصر در اين كتاب ديده مى شود: از آوردن فعلهاى شرطى و ترديدى يا شرطى مزبور به صيغه خاصى كه فقط در قرن چهارم يا در قرن پنجم به تقليد قديم، معمول بوده است؛ مانند: «كردمانى» و «ديدمانى» و «مُردمانى» و غيره كه در «بلعمى» و كتب متصوّفه و اسكندرنامه ديديم و نيز مانند اسكندرنامه پيشاوند «ها» بر سر افعال مى آورد؛ چون «هاگيرم» و «هاگرفت» و غيره و اين يادگار لهجه محلى رازى است كه در پهلوى شمالى و ولايات اطراف «رى» و «شهميرزاد» و «سنگسر» معمول بوده و مى باشد ؛ ديگر استعمال فعلهاى مكرّر، و عدم حذف افعال به قرينه، جز به ندرت و ساير مختصّات قديم كه از تجديد ذكر آنها خوددارى مى شود... .
تنها شيوه اى كه ويژه آن كتاب است، مفرد آوردن جمع مخاطب است كه در

1.طبرسى و مجمع البيان، دكتر حسين كريمان، ج ۱، چ ۲، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۱ ش، ص ۱۰۴.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148922
صفحه از 504
پرینت  ارسال به