عمل مى كرد. ۱ بارى، ابوالفتوح رازى در چنين شهرى، با موقعيّت خاص خود، تحصيل كرد و به پايه اى از فضل و دانش رسيد كه توانست اثرى گرانقدر چون تفسير كبير روض الجنان را در بيست جلد، با آن همه مزايا، به وجود آورد.
سبك تفسير «رَوضُ الجِنان و رَوحُ الجَنان»
درباره سبك نگارش اين تفسير از چند جهت مى توان سخن گفت؛ امّا چون بناى كار ما دراين مقدّمه بر اختصار و اجمال است، تنها به برخى نكات ادبى آن مى پردازيم. لازم است نخست نظر شادروان ملك الشعراى بهار را در باره اين كتاب بياوريم و سپس به ذكر شواهد و نكات ديگر بپردازيم:
«اين كتاب را نيز بايستى در عداد كتب علمى اين دوره كه از نثر قديم تقليد مى شده است، قرار داد؛ زيرا در صرف و نحو و لغات و طرز جمله بندى كاملاً به كتب قرن پنجم شباهت دارد و غالب سليقه هاى آن عصر در اين كتاب ديده مى شود: از آوردن فعلهاى شرطى و ترديدى يا شرطى مزبور به صيغه خاصى كه فقط در قرن چهارم يا در قرن پنجم به تقليد قديم، معمول بوده است؛ مانند: «كردمانى» و «ديدمانى» و «مُردمانى» و غيره كه در «بلعمى» و كتب متصوّفه و اسكندرنامه ديديم و نيز مانند اسكندرنامه پيشاوند «ها» بر سر افعال مى آورد؛ چون «هاگيرم» و «هاگرفت» و غيره و اين يادگار لهجه محلى رازى است كه در پهلوى شمالى و ولايات اطراف «رى» و «شهميرزاد» و «سنگسر» معمول بوده و مى باشد ؛ ديگر استعمال فعلهاى مكرّر، و عدم حذف افعال به قرينه، جز به ندرت و ساير مختصّات قديم كه از تجديد ذكر آنها خوددارى مى شود... .
تنها شيوه اى كه ويژه آن كتاب است، مفرد آوردن جمع مخاطب است كه در