عربى در اثبات استعمال لغات در شواهد مستند آمده و بحث در مسائل فقهى و لغوى وكلامى هم در آن كم نيست، به ويژه كه به عقيده برخى از صاحب نظران نثر ابوالفتوح رازى بيشتر خطابى است. ۱ آن جا كه ميدان سخن گشاده بوده است، مانند: نقل داستانها و قصص و تاريخ، نويسنده بيشتر به نثر ساده پرداخته است كه نمونه هاى آن را، كامل تر درمبيّن اين «گزينه» ملاحظه خواهيد كرد. اين امر به خاطر آن است كه ابوالفتوح به وعظ و موعظت مى پرداخته و بدان گرايشى داشته است. اينك نمونه هايى از هر كدام را درهمين مقدّمه نقل مى كنيم:
الف) نثر مسجّع
«سهل بن عبداللّه گفت: تقوا آن باشد كه بپرهيزى به دل از غَفَلات، و به نفس از شهوات و به حقّ از لذّات و به جوارح از سيّآت. آن وقت كه اين كرده باشى، اميد باشد تو را به وصول دَرَجات و نجات از دَرَكات». ۲
ب) موازنه و ترصيع
«بدان كه از جمله كلمات ثناى خداى تعالى، يكى اين كلمه «الحمد» است؛ چه در او قيدِ نعمتِ حاصل است و صيدِ نعمتِ ناآمده». ۳
نمونه ديگر
«پس به غنيمت دار تا تو را باز گذاشته اند و تو ممكّنى و تو را خير كردن ممكن است، تأخير وتقصير مكن. تا كارت روان است وبادت جَهان است و هوايت صافى است و آب به جوى تو است، پيش از آنكه آبت برود و بادت بنشيند و كارت فروماند». ۴