277
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

«... تا به غنيمت از قتال باز نمانْد، بَرِ همّت او آن كمتر چيز بود، چه همّت او جانها و نفوس ابطال بود نه نفايس اموال و سرهاى سران بود نه مالهاى گران بود.».
اين نكته را بايد در همين جا افزود كه تكرار فعل از اختصاصات شعر و نثر سبك خراسانى دوره هاى نخستين ادب فارسى است كه در نثر ابوالفتوح رازى نيز ديده مى شود:
«فتح موصلى شبى به خانه درآمد، در خانه او نه نان بود، نه آب بود، نه چراغ بود؛ نماز بكرد وسر بر زمين نهاد. در سجده شكر گريستن گرفت». ۱ و همين تكرار فعل را در جاهاى ديگر نيز مى بينيم: «قلم احوال تو نوشت، سَفَره ارزاق تو نوشت، حفَظَه اعمال تو نوشت، رحمت بر تو جبّار تو نوشت». ۲
نثرهاى مرسل و ساده و در عين حال زيبا، در اين تفسير زياد است. اينك نمونه اى كه در وصف صابران است: هر ستاره كه در فلك هست يا ثابت است يا سيّار، آنكه ثابت است از او سَيْر نيايد، و آنكه سيّار است در او ثبات نباشد؛ او ستاره اى بود در فلك حرب كه به وقت ثبات سَيْر نشناخت، وبه وقت سَيْر ثبات نكرد. وقت سيرش وقت حمله بود، همانند باد حمله بَر بود. به وقت ثبات چون كوه بود، آن جا كه دشمن در پيش حمله او چون كاه بود. هر دو چون باد بودند بر يكديگر و لكن باد با كوه چه تواند كردن، و كاه در پيش باد كه باشد؟ گويى درحقّ او گفت شاعر:

ز باد و كوه ندانيش در مصاف بدانكچوباد حمله بَر است و چو كوه حمله پذير».۳
و اينك مثالى ديگر:
«بيش از آن نبود كه چون از نيستى زاد سازى، نيست شوى. و همه هستى

1.همان ج ۲، ص ۳۲۲.

2.همان، ج ۳، ص ۶۲.

3.همان، ص ۳۲۷.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
276

عربى در اثبات استعمال لغات در شواهد مستند آمده و بحث در مسائل فقهى و لغوى وكلامى هم در آن كم نيست، به ويژه كه به عقيده برخى از صاحب نظران نثر ابوالفتوح رازى بيشتر خطابى است. ۱ آن جا كه ميدان سخن گشاده بوده است، مانند: نقل داستانها و قصص و تاريخ، نويسنده بيشتر به نثر ساده پرداخته است كه نمونه هاى آن را، كامل تر درمبيّن اين «گزينه» ملاحظه خواهيد كرد. اين امر به خاطر آن است كه ابوالفتوح به وعظ و موعظت مى پرداخته و بدان گرايشى داشته است. اينك نمونه هايى از هر كدام را درهمين مقدّمه نقل مى كنيم:

الف) نثر مسجّع

«سهل بن عبداللّه گفت: تقوا آن باشد كه بپرهيزى به دل از غَفَلات، و به نفس از شهوات و به حقّ از لذّات و به جوارح از سيّآت. آن وقت كه اين كرده باشى، اميد باشد تو را به وصول دَرَجات و نجات از دَرَكات». ۲

ب) موازنه و ترصيع

«بدان كه از جمله كلمات ثناى خداى تعالى، يكى اين كلمه «الحمد» است؛ چه در او قيدِ نعمتِ حاصل است و صيدِ نعمتِ ناآمده». ۳

نمونه ديگر

«پس به غنيمت دار تا تو را باز گذاشته اند و تو ممكّنى و تو را خير كردن ممكن است، تأخير وتقصير مكن. تا كارت روان است وبادت جَهان است و هوايت صافى است و آب به جوى تو است، پيش از آنكه آبت برود و بادت بنشيند و كارت فروماند». ۴

1.ر.ك: طبرسى و مجمع البيان، دكتر حسين كريمان، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۱ ش، ص ۲۱۱؛ نيز: دائرة المعارف بزرگ اسلامى،ج ۶، ص ۱۱۰ ذيل مدخل «ابوالفتوح رازى».

2.تفسير روض الجنان و روح الجنان، ج ۱، ص ۱۰۱.

3.همان، ص ۶۴.

4.همان، ص ۱۱۴.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 150787
صفحه از 504
پرینت  ارسال به