و مشخص، كه احتمالاً متعلق به گويش قديم رى باشد، در كتاب ديده مى شود كه از نظر زبانشناسى اهميت دارد (يا حقى، 1363 ش، ص 9 ـ 25؛ ساغروانيان، ص 82 ـ 90).
تفسير روض الجنان نزديك به دويست سال تفسيرنويسى فارسى و نزديك به پانصد سال تفسير نويسى عربى را پشت سر دارد. بنابراين طبيعى است كه از منابع تفسير پيش از خود سود برده باشد. با اين حال، كوچك ترين نشانه اى حاكى از استفاده او از تفاسير فارسى پيش از خود از قبيل ترجمه تفسير طبرى، تاج التراجم، سورآبادى، قرآن پاك، تفسير قرآن مجيد معروف به تفسير كيمبريج، در دست نيست. شايد او با وجود ميراث تفاسير عربى، خود را از رجوع به تفسيرهاى فارسى بى نياز مى ديده است. ابوالفتوح رازى از تفاسير فارسى و عربى زمان خود نامى نبرده است؛ فقط چندين بار از زمخشرى مؤلف الكشاف عن حقايق التنزيل با احترام ياد كرده و اشعارى از او نقل كرده، اما از كشاف نامى نبرده است. نشانه هايى چون تصريح به نام و نقل آشكار مطالب، استفاده ابوالفتوح رازى از اهمّ تفسيرهاى عربى پيشين اعم از شيعه و سنى را اثبات مى كند. او در تفسير خود از بسيارى مفسران پيشين، از قبيل امام حسن عسكرى عليه السلام، ابوالقاسم كعبى، ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى، ابوعلى جبايى و پسرش ابوهاشم جبايى، ابوبكر اصمّ، ابوالحسن رُمّانى، زجّاج، حسين بن فضل بجلى، ابواسحاق ثعلبى، فتّال نيشابورى و به ويژه محمد بن جرير طبرى، نام برده و از تفسيرهاى آنان و به طور خاص از تفسير طبرى استفاده كرده است (ابوالفتوح رازى، جاهاى متعدد؛ ياحقى، 1369 ش، ص 327 ـ 332).
ابوالفتوح هنگام بحث فقهى و كلامى در آيات، اقوال مفسران اهل سنت را تقريبا با بى طرفى كامل ذكر كرده و نظر خود را بر مبناى فقه و كلام شيعه، تحت عنوان «مذهب ما»، بيان داشته است تفسير ابوالفتوح در ميان امّهات تفاسير شيعى پيشين، حتى در مباحث لغوى و معانى واژه هاى قرآنى و استشهاد به اشعار عربى، با التبيان