تفسير تبيان را نداشته است و با تفسير مجمع البيان هم تقريباً در يك زمان تأليف شده است.
و اينكه فرمود: «دو تفسير عربى و فارسى دارم»، لازم است بدانيم كه نسخه تفسير عربى او را هنوز نديده اند.
حاج آقا بزرگ تهرانى مى فرمايد: كسى به من گفت كه تفسير عربى او هم هست. به او نامه نوشتم كه كجاست؟ او گفت: مى گويند در هند است؛ ولى ما تحقيق كرديم و نديديم.
آيا ابوالفتوح رازى از كشّاف استفاده كرده است؟ يكى دو جا در تفسيرش از زمخشرى نام مى برد و شعرى از او نقل مى كند براى شاهد مثال. اما اينكه كشّاف را ديده و از آن استفاده كرده باشد، دليلى نداريم. مطالب را هم كه با يكديگر مقايسه مى كنيم، به ذهن نمى آيد كه از آن استفاده كرده باشد؛ البته بررسى بيشترى لازم است؛ چون حديث معروف كه: «من مات على حبّ آل محمّد مات شهيداً» كه در كشّاف است، و كتابهاى بعدى از كشّاف، و خود كشّاف از تفسير ثعلبى گرفته است، در تفسير ابوالفتوح هم هست و به نظر مى رسد كه از كشّاف گرفته باشد.
سبك تفسير، مانند تبيان است. پراكندگى آنجا، اينجا هم هست و مطالب، مانند مجمع البيان جدا از هم نيست.
اين تفسير چند بار چاپ شده است: يك بار در زمان رضا خان پهلوى در پنج جلد بزرگ چاپ شده و چون به جنبه ادبى فارسى آن اهميّت مى دادند، علماى بزرگى در تصحيحش دخالت داشتند. كتابخانه آيه اللّه نجفى مرعشى اين چاپ را افست كرده و در كتابخانه ها موجود است.
چاپ دوم، چاپ ده جلدى است كه مرحوم آقا ميرزا مهدى الهى قمشه اى