353
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

ج) منهج الصادقين

تأليف ملا فتح اللّه كاشانى، متوفا 988ق.
تاريخ تأليف اين كتاب دقيقاً روشن نيست. تفسيرى با تاريخ 977 از او ديده شده، ولى احتمال دارد منهج نبوده؛ بلكه تفسير ديگرش، كه به زبان عربى است، باشد.
مرحوم ملا فتح اللّه ممكن است، تأليفات زيادى داشته باشد؛ ولى آنچه معروف و در دست است، چند كتاب است:
1. منهج الصادقين فارسى است و چاپ سابق آن سنگى و رحلى در سه جلد و چاپ جديد آن در ده جلد با تصحيح و حواشى آقاى شعرانى است.
تأليف دوم، خلاصة المنهج است كه خود او تفسير خود را خلاصه كرده است؛ مثل مجمع البيان و تفسير ابوالفتوح و تبيان ۱ كه خلاصه داشت.
خلاصة المنهج در چهار جلد چاپ حروفى و در يك جلد جلد رحلى چاپ سنگى شده است. چاپ چهار جلدى آن با تصحيح و مقدمه آيه اللّه حسن زاده آملى است و رساله اى هم در قرائت از ايشان در خاتمه آن چاپ شده است، امّا روى جلد اشتباهاً نام علامه شعرانى آمده است.
تأليف سوم، تفسير عربى اوست به نام زبدة التفاسير. در مقدمه منهج چنين مى گويد: وقتى منهج و خلاصه اش را نوشتم ـ كه هر دو فارسى است ـ شروع به نوشتن تفسير عربى كردم. صاحب رياض رحمه الله مى گويد: قسمتى از تفسير عربى او را ديده ام. نسخه كامل اين تفسير موجود و در دست چاپ است.
تأليف چهارم، تنبيه الغافلين كه شرح نهج البلاغه مى باشد و چاپ سنگى شده

1.خلاصه تبيان از مرحوم ابن ادريس است، ولى تلخيص واقعى است؛ يعنى مواردى را حذف و بقيه را بدون دخل و تصرّف آورده است.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
352

كشف اللثام است. صاحب جواهر مى داند كه رياض دست همه است و همه مى دانند كه از رياض گرفته است و اين چيزى نيست كه كسى بتواند اخفاء كند. البته اگر با تذكّر يا آدرس نقل مى كردند، خيلى بهتر بود.
و اينكه يك مطلب علمى را كه از استاد يا كس ديگر فرا گرفته، بدون نام او نقل كند، اين را خيلى از علماء انجام مى دهند و كار بد و زننده اى نيست؛ به خصوص در درسها، هر عالمى قسمت از مطالبى كه در ذهنش هست، از اساتيدش گرفته است؛ مثلاً آيه اللّه بروجردى رحمه الله ساخته شده از پنجاه شصت سال درس خواندن و مطالعه كتابها است. و واضح است كه قسمت زيادى از آنچه مى گويد از اساتيد و سابقين استفاده كرده است و هيچ كس نمى گويد لازم است كه با ذكر هر مطلب نام استادى از اساتيد خود را ببرد.
پس از آن سه قسمى كه گفتيم، قسم اول كه عالمى كتاب ديگرى را به نام خود كند، اين را در بين علماى شيعه نداريم. و در قسم سوم هم اينكه مطلب علمى ديگرى را به عنوان ابتكار خود بياورد، اين را هم نداريم.
و امّا تلخيص و استفاده از كتاب ديگران و نقل مطالب بدون آدرس دادن در سابق اصلاً قبيح نبوده است؛ مثلاً عبارات تفسير صافى عين تفسير بيضاوى است. صاحب صافى اگر تذكّر هم نداده باشد، اشكالى ندارد؛ زيرا تفسير بيضاوى دست همه بوده و همه متوجّه مى شدند كه عبارات از بيضاوى است و چيزى نبود كه صاحب صافى بخواهد مخفى كند.
تذكّر ديگر اينكه كسى كه اين اشكال را مى كند، بايد همه كتاب را مطالعه و مرور كرده باشد تا بتواند به طور قطع بگويد نام مآخذ را نبرده است؛ چون ممكن است در جايى تذكر داده باشد و اين را مستشكل نديده باشد.
امّا مصحّح اين تفسير كه اين اشكال را كرده، تمام تفسير را ديده است و مؤلف در هيچ جاى آن نام ابوالفتوح را نبرده است.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148909
صفحه از 504
پرینت  ارسال به