357
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

1. قرآن و تلاوت آن، 2. قرآن بايد به تواتر ثابت شود، 3. اختلاف در قرائت، 4. اختلاف در مصاحف، 5. مدارك قرّاء، 6. تواتر و قرائات سبع، 7. حديث «انزل على سبعة أحرف»، 8. اقرؤوا كما يقرأ الناس، 9. عدم تحريف قرآن، 10. تفسير قرآن وظيفه امام معصوم عليه السلام است، يعنى چه؟ 11. انواع تفاسيرى كه داريم، 12. شبهه اخباريون راجع به اين تفسير و سبك ما، 13. اقوال اهل سنّت در تفاسير چرا نقل مى شود؟ 14. اسرائيليات چيست؟ 15. تفسير عرفانى چگونه است؟ 16. حكمت، و فلسفه با علوم نقلى چه فرق دارد؟ 17. اعجاز قرآن، 18. اخبار آحاد در تفسير، و مطالب ديگر كه بسيار خواندنى است... .
از جمله مطالبى كه خوب و مفيد است، رسم الخط قرآن مى باشد. خلاصه فرمايش ايشان اين است كه وظيفه ما طلاب و غير طلاب و كاتب و ناسخ و چاپ كننده همه اين است كه قرآن را همان طور كه از سابق مى نوشتند، حفظ كنيم. هر جا الف دارد بنويسيم، هر جا الف ندارد ننويسيم. هر جا «ت» (كشيده) يا «ة» (گرد) است، به همين صورت بنويسيم و اين قانون بردار نيست و اين چيزى است كه خيلى اوقات به آن توجّه نداريم. گاهى آيه را مثل عربى خودمان مى نويسيم. ايشان شديداً با اين امر مخالف هستند و مى فرمايند رسم الخط قرآن بايد حفظ شود:
«در مصاحف كلماتى بر خلاف رسم معهود نوشته اند و از عصر اول تا كنون غالباً به آن مقيّد بودند و آن را تغيير ندادند تا آنكه توهّم تحريف نشود. و به اعتقاد ما حفظ آن واجب است به همين غرض. و غالب مصاحف سنّيها مراعات رسم الخط اصل را كرده و بعضى، مانند قرآن معروف حافظ عثمان، در پاره اى مواضع تخلّف كرده است. هر چه موافق رسم الخط معهود آن زمان بود و در اين زمان تغيير كرده، باز بايد همان رسم قديم را محفوظ داشت؛ مانند «ابن» كه در همه جاى قرآن با الف است. عيسى ابن مريم، موسى ابن عمران. و ما بايد دقيقاً تبعيت كنيم. در كتابت معروف بين دو علم، «ابن» بى الف نوشته مى شود؛ ولى در كتابت قرآن نبايد بى الف


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
356

و صريح و معقول سخن مى راند كه گويى از مردم دو قرن پيش است، مانند فاضل مقداد و شهيد، نه از مردم عهد صفويه كه چنان جزالت در رأى و وثاقت در حكم و جرئت در ترجيح اقوال از ايشان معهود نيست؛ لذا مى توان اقوال او را در اين مباحث حجّت دانست. ۱
از باب نمونه مى گوييم: در يكى از مسائل كلامى كه اعمال جزء ايمان است يا نه، گروهى مرتكب كباير را كافر مى دانستند و گروهى به منزله بين المنزلتين قائل بودند و شيعه مرتكب كباير را مؤمن مى شمارد، نه كافر.
اين بحث را عنوان كرده است و خيلى صريح استنتاج كرده است كه عمل جزء ايمان نيست؛ چون اگر جزء ايمان باشد با خراب شدن عمل، ايمان هم خراب مى شود. و اين سخن را با همين جزالت در هر جا كه مناسب دانست، تكرار كرده است، و چون به كتب متأخرين بنگريم آيات و روايات بسيار آوردند، مع ذلك از نتيجه گرفتن عاجز ماندند».
مسئله ديگر اينكه: ايمان تقليدى كافى نيست. بايد يقينى باشد. در منهج الصادقين اين حرف در خيلى جاها تكرار شده است.
سبك، همان سبك سابق است و مآخذ و مدارك و مصادرش، همان تفسيرهايى است كه گفتيم و از حيث محتوا محكم و تفسير بسيار خوب و قابل استفاده اى است.
آقاى شعرانى رحمه الله به مناسبتى در جلد اول و جلد دوم، مقدمه اى نوشته كه بايد مطالعه شود؛ چون بسيار مفيد است. مقدمه اى كه در جلد اول نوشته است، با اين عنوان ها مى باشد:

1.علماى زمان صفويه مانند علامه مجلسى و پدرش، مثل شيخ طوسى رحمه الله و شيخ طبرسى رحمه الله و فاضل مقداد رحمه الله نبودند؛ بلكه به روايات بسيار توجّه داشتند و روايات ضعيف را كنار نمى زدند و با جرئت سخن نمى گفتند.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 164244
صفحه از 504
پرینت  ارسال به