نگارنده گويد: از جمله امورى كه بر تشيع وى دلالت مى كند آن است كه وى دولت عبيديه را يعنى فاطميان مصر را خدمت مى كرده و كتابت براى وزير ابوالقاسم على بن احمد مى نموده است كه وى وزير الظاهر لاعزاز دين اللّه بوده و الظاهر مذكور، يكى از خلفاى فاطمى در مصر بوده است كه مذهب تشيع را در كشور مصر رواج داده اند (طالب ترجمه وى مراجعه كند به لفظ عبيديه از همين كتاب الكنى والالقاب؛ زيرا كه در آنجا اين مطلب را ننوشته ايم.) و قاضى قضاعى در مصر به سال 454 كه به حساب ابجد منطبق با حروف لفظ «تند» مى شود، در گذشته است».
نگارنده گويد: امر مهمى كه ذكر آن را در اين جا ضرور مى دانم، آن است كه تنبيه شود بر امرى كه محدث نورى و تلميذ او محدث قمى رحمه الله به آن اشاره نفرموده اند و گويا اصلاً متوجه به آن نبوده اند تا اشاره فرمايند و آن اين است كه: شهاب متعدّد است. يعنى دو كتاب است كه هر يك به نام شهاب موسوم و هر دو در مواعظ و آداب است.
توضيح اين اجمال آنكه: شهاب الاخبار كه غالبا نيز از آن به منظور تلخيص به الشهاب تعبير مى كنند، طبق تصريح جماعتى از علماى اعلام، نام كتاب قاضى قضاعى است، به بيانى كه در كلمات محدث نورى رحمه الله ياد شده و تصريحات فراوان ديگرى نيز براى آن هست كه حاجت به نقل آنها نيست. ليكن كتاب ديگرى نيز هست به نام الشهاب كه مؤلف آن عالمى است به نام «شيخ يحيى بحرانى» كه هدف وى نيز در كتاب موسم به شهاب خود، جمع كلمات پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم بوده است و اين همان كتاب است كه به سال 1322 ق در تهران به قطع خشتى چاپ شده است، و نص عبارت آن عالم در آن كتاب، بعد از خطبه سه سطرى اين است:
«و بعد فقد استخرت اللّه تعالى وأزمعت على أن أجمع من كلام سيد البشر محمد المصطفى الشافع فى المحشر ألف حديث مما أعتقد صحّته و نقلته عن مشايخى