427
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

بعضى اوقات اصلاً نمى توان فارسى شمرد؛ چه در ترتيب كلمات و تركيب جمله هم از عربى تبعيّت مى كند. به هر حال، از اين مبحث نثر كتب دينى عصر صفوى، كه به جاى خود ارزنده است و قابل بررسى، مى گذريم و به حسنيه بر مى گرديم.
داستان چنين آغاز مى شود: «روايت است از شيخ ابوالفتوح رازى...»، و ظاهرا همين عبارت است كه صاحب رياض العلماء ۱ و به تبع او شيخ آقا بزرگ تهرانى و سعيد نفيسى و ديگران، اصل رساله حسنيه را از شيخ ابوالفتوح مفسر معروف، دانسته اند و علاّمه قزوينى، كه اطلاّعات مربوط به احوال و آثار ابوالفتوح رازى را استقصاء كرده، دليلى جز نوشته صاحب رياض العلماء ارائه نمى دهد كه اصل حسنيه از ابوالفتوح باشد؛ حال آنكه صاحب رياض العلماء شخصا اين مطلب رابه قيد ترديد نوشته، و گويد كه انتساب حسنيه (و رساله يوحنا) به ابوالفتوح ثابت نيست، و در مورد حسنيه بخصوص مى نويسد:
«يحتمل ان تلك الرواية مروية عن الشيخ ابى الفتوح لا انه من مروياته كما يلوح من اول تلك الرسالة». ۲
اما به طورى كه خواهيم ديد، حتى روايت هم از ابوالفتوح نيست. دليل قاطع ديگر در نفى انتساب اصل رساله به ابوالفتوح آن است كه منتجب الدين در فهرست و عبدالجليل رازى در النقض با وجود كمال مناسبت، بدان اشاره نكرده اند.
بايد دانست كه به نوشته صاحب رياض العلماء، رساله مشابهى به ابوالفتوح منسوب بوده است به نام يوحنا. در اين جا يك نصرانى نومسلمان در جست وجوى بهترين مذاهب است در ميان فرق اسلامى و پس از آنكه ايرادهايى بر حنفى، مالكى و شافعى وارد مى كند، شيعه مى شود. اين يك شيوه بيانى مؤثر بوده است براى به كرسى نشاندن مطلب؛ همچنان كه در حسنيه نيز غلبه يك كنيز بر عالمان نامدار،

1.ميرزا عبداللّه افندى، (م ۱۱۳۰ق).

2.رياض العلماء، ج ۲، ص ۱۵۹.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
426

دانايى است كه در حضور هارون الرشيد خليفه عباسى بر سر قضيه خليفه بلافصل بودن على عليه السلام با دانشمندان سنى بحث مى كند و بر همه غالب مى آيد. اما اين داستان جاذب، خود تاريخچه جالبى دارد.
نويسنده حسنيه مولا ابراهيم بن ولى اللّه استرآبادى ۱ ، معاصر شاه طهماسب صفوى، ۲ مدعى است كه در بازگشت از سفر مكه به سال 958 ق اصل داستان را نزد سيدى، كه به تشيع و ورع مشهور بود، در دمشق ديده و از آن نسخه گرفته و به ايران آورده. «مباحثه حسنيه را با اهل سنت به مسامع ارباب محبت ومودت رسانيده» و چون رساله به عربى بود و اكثر محبان عجم را از آن حظ نبود. بنا به التماس عزيزى از احبّاء رساله حسنيه را به فارسى ترجمه نموده، در عبارت طريق تكلف را مرعى نداشته، «تا همه كس از خواص و عوام از خواندن و نوشتن و شنيدن آن محظوظ باشند و به بركت اميرالمؤمنين عليه السلام رساله مذكوره در اندك زمانى اشتهار تمام يافته و مقبول و مطبوع موافق و مخالف گرديده». ۳
بايد بگوييم آنچه از مقبوليت و شهرت رساله حسنيه و شيوايى و سادگى عبارات آن نوشته، عين حقيقت است و نثر حسنيه نمونه اى است از فارسى نويسى خوب به قلم علماى آن عصر؛ چنان كه اگر حسنيه را با رساله مجمع المعارف و مخزن العوارف به قلم محمد شفيع بن محمد صالح از علماى عصر صفوى، و حتى با حلية المتقين علامه محمد باقر مجلسى، كه هر سه كتاب در يك مجلد طبع شده، مقايسه كنيم، نثر مولا ابراهيم استرآبادى در قياس با نثر مجلسى بهتر است و نثر محمد شفيع را

1.الذريعة، ج ۷، ص ۲۰؛ تاريخ نظم و نثر... «سعيد نفيسى، ج ۱، ص ۱۲۷ و ج ۲، ص ۸۱۴. نفيسى در سرچشمه تصوف (چاپ فروغى، ۱۳۴۶، ص ۱۵) مى نويسد: ترجمه ديگرى از حسنيه به قلم مجلسى هست(؟). در ضمن صاحب رياض العلماء مى نويسد: بعضى گفته اند كه نويسنده اصل عربى حسنيه، شيخ حسين بن محمد بن الحسن صاحب نزهة النواظر و تنبيه الخاطر است، و خود اين قول را رد كرده. ج ۲، ص ۸۱.

2.سلطنت: ۹۳۰ ـ ۹۸۴ ق.

3.رساله حسنيه (چاپ شده ضميمه حلية المتقين)، ص ۱ ـ ۲.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 164448
صفحه از 504
پرینت  ارسال به