445
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

است كه تفاوت اصولى و اعتقادى عميقى با ساير فرق دارد؛ همان فرقه اى كه حديث ثقلين را آويزه گوش خود نمودند و متمسّك به قرآن و عترت پيامبر شدند؛ همان گروهى كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمدرباره آنان فرمودند: «يا على أنت وشيعتك هم الفائزون». ۱
اينان همواره در طول تاريخ در راه اثبات حقّانيت مذهب، خون دلها خورده و بحثها نموده اند. با دليل و برهان راه حق را براى اهل ضلالت و گمراهى نمودار ساخته اند و در اين راه پرفراز و نشيب، گاه سر از زندانها در آورده اند، گاه در زير شكنجه گمراهان صدمات را به جان خريده اند و گاه نيز خون خود را در راه اثبات حق فدا نموده اند.
يكى از اين پاسداران حريم ولايت بانويى به نام حسنيه بود. وى از شاگردان امام صادق عليه السلام بوده است كه در زمان بنى عباس، زحمات زيادى را در راه اثبات حقّانيت تشيّع متحمّل گرديده است.
و اينك در همين راستا، جزوه حاضر گزيده اى از مناظرات حسنيه با علماى بغداد در اثبات مذهب حقّه شيعه جعفرى اثناعشرى مى باشد كه هر صاحب عقل سليمى، اگر بدون تعصّب و بيطرفانه به داورى نشيند و با تعمّق در اين بحثها بنگرد، حقّانيت مذهب شيعه براى او روشن خواهد شد.
در اين اثر حدالامكان سعى شده است كه از بحثهاى پيچيده كلامى، كه باعث خستگى ذهن مخاطبين مى گردد، اجتناب شود و بيشتر بحثهاى انتخاب شده است كه نسل جوان علاقه مند به دانستن آنها مى باشند.
اصل بحثها برگرفته از كتاب شريف حلية المتقين تأليف عالم ربّانى علامه مجلسى رحمه الله، به نقل از كتاب مكالمات حسنيه در مجلس هارون الرّشيد با علماى

1.درّ المنثور، ج ۶، ص ۳۷۶.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
444

بنامند، غير از اين است كه ركن ركينى از اركان هدايت باشد؟!!
نكته مهم اينجاست كه تصدّى مقام خلافت بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله بايد به دست كسى باشد كه همانند خود پيامبر از جانب خداوند عزّوجلّ انتخاب شده باشد؛ چرا كه اين مقام خطير به دست نااهلان بيفتد، اسلام را از شاهراه حقيقى آن خارج كرده و به بيراهه ضلالت مى كشانند.
لكن بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم اين امّت به روش گذشتگان خويش باز گشتند: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِيْن مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ...» (آل عمران 3: 144)
آرى، اين امّت به جز تعداد اندكى از آنان تمام آنچه را كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم در طول 23 سال به آنها آموخته بود، به دست فراموشى سپردند. شقاوت و هواهاى نفسانى بر آنها غلبه كرد و گرفتار در دام شياطين زمان شدند. با تشكيل سقيفه ضلالت حقوق عترت هدايت را غصب كردند و به آل بيت رسول گرامى اسلام ظلمها روا داشتند. قدر قرآن و عترتى را كه پيامبر بارها و بارها بدان سفارشها مى نمودند، ندانستند. عترت را منزوى و خانه نشين نموده و قرآن را كه به تنهايى كتاب مكتوب بود، به دلخواه خود تفسير كردند. حقيقت را به اسم حمايت از اسلام و قرآن دگرگون ساختند، بدعتها در دين خدا گذاشتند: «إنّهم ارتدّوا على أدبارهم القهقرى». ۱ باب علم پيامبر را بستند و درخت كفر و نفاق را آبيارى نمودند، گمراه شدند و مردم را به گمراهى كشانيدند.
و بالأخره آنچه را كه پيامبر پيش بينى نموده بودند، به وقوع پيوست: «ستفترق اُمّتى على ثلاث وسبعين فرقة، واحدة منها ناجية والباقى فى النّار» كه از ميان اين 73 فرقه، كه همه ادعاى اسلام مى كنند، فقط يك فرقه اهل نجات اند و آن فرقه اى

1.صحيح بخارى، ج ۵، ص ۱۵۱.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 150988
صفحه از 504
پرینت  ارسال به