مى شدم و حلّ آنها را از امام مى خواستم تا به اين مقام رسيده ام». ۱
در مورد ديگر كتاب حسنيه مذكور است كه حسنيه به ابراهيم بن خالد سيار بصرى گفت: امروز تو از تمام علماى عصر، اعلم هستى و من كنيز غير قابل توجهى هستم كه مرا در ميان كفار گرفته اند و به اسيرى به اين ديار آورده اند. مولاى من، مرا به چند درهم خريده است و در كنار مولايم، به اسلام گرويده ام و ديده بصيرت گشوده ام. ۲
آرى استعداد سرشار و خداداد اين بانو، با تعليمات بلند پايه امام صادق عليه السلامدست به دست هم دادند كه «حسنيه» با يك دنيا نبوغ و استعداد به وجود آمد كه در بحث و مناظره، بزرگ ترين علماى اهل تسنن را محكوم كرد.
*** همان گونه كه از لابه لاى كتاب حسنيه استفاده مى شود، طرف بحث اين بانوى با كمال، از دانشمندان بزرگ اهل تسنن بوده اند؛ مانند ابراهيم بن خالد عونى (ابراهيم بن سيار بصرى معروف به شيخ ابواسحق نظام) اعلم علماى بصره، ابويوسف يعقوب بن حنفى قاضى القضاة كوفه ۳ ، و شافعى محمد بن ادريس رئيس مذهب شافعى و... .
صورت مجلس بحث، بسان دادگاه علنى بزرگى بود كه در آن، شخص هارون و وزيرش يحيى بن خالد برمكى و رجال كشور و علماء و دانشمندان بسيارى بوده اند. و به قدرى اين مجلس باشكوه و بى نظير بود كه گويا دو صف بيكران در برابر هم،