انديشگر بوده به نام «يوحنا». او همانند ساير همكيشان خود نبوده كه در همان كيش آباء و اجدادش باقى بماند و پيرو دين پدر و مادرى باشد؛ بلكه او مرد تحقيق بود، همواره جوياى آيين حق بود. پس از تحقيقات و بررسيهاى دقيق و دامنه دارى به آيين اسلام گراييد؛ ولى در آيين اسلام، مذاهب و آراى مختلفى ديد. در اين مسير هم به تحقيق پرداخت... اما تحقيقى ژرف و وسيع!
با علماى طراز اول چهار مذهب معروف اهل تسنن تماس گرفت و پس از گفت وگو و مناظرات بسيار، آنان را با كتابها و مدارك خودشان، محكوم كرد و سرانجام مذهب حق را، كه «تشيع» باشد و سالها و ماهها در جست وجوى آن بود، پيدا كرد و با كمال صراحت اعلام نمود:
اى جماعت و علماى اهل تسنن! ديگر شيعه را رافضى نخوانيد؛ بلكه در ميان 73 فرقه مسلمين كه به زبان رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم يك فرقه آنها نجات يافته اند، تنها فرقه شيعيان اند. من پس از گرايش به اسلام، شيعه شدم و از همگان مى خواهم به اين مذهب گرويده شوند. مرام من و گفتار من اين است: «اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد ان محمدا رسول اللّه و اشهد انّ عليا ولى اللّه و وصى رسوله و خليفته بالحق». ۱
مؤلف كتاب حسنيه و كتاب يوحناى ذمى
شيخ بزرگوار، مقتداى مفسران قرآن، جمال الدين «ابوالفتوح رازى» (حسين بن على بن محمد بن احمد بن حسين بن احمد خزاعى) صاحب تفسير معروف روح الجنان، كه از علماى برجسته حدود اوايل قرن ششم بوده، كتاب حسنيه را به عربى و كتاب يوحناى ذمى در جست وجوى حقيقت را به فارسى تأليف كرده است.
وى از دانشمندان و مفسران برجسته شيعه بود كه در اواخر قرن پنجم و اوايل