سپس مى نويسد: شاه طهماسب ۱ از اين كتاب مطلع شد. دستور داد اين كتاب را به نام خودش توشيح و امضاء كردند و خطبه اى را در اول آن به اسم او نگاشتند. آن گاه مرحوم حاج آقا بزرگ در پايان مى نويسد: احتمال دارد كه اين آقا ضياءالدين لقب همان مولا ابراهيم باشد.
آيا اين دو كتاب، رمان است
درباره اينكه آيا واقعا زن نابغه اى به نام حسنيه، يا مرد انديشمندى به نام يوحنا با آن خصوصيات كه در اين كتاب مى خوانيد، وجود داشته اند، يا كتابى به نام حسنيه و يوحنا به عنوان رمان است؟ عده اى از علماى بزرگ چون علامه خونسارى (در روضات الجنات، در شرح حال ابراهيم سيار بصرى) و صاحب رياض العلماء (در ترجمه حسنيه) در مورد حسنيه گويند، چنين كنيز نابغه اى وجود داشته است؛ ولى عده اى ديگر مانند علامه سيد محسن امين در كتاب اعيان الشيعه، ج 24، ص 337 گويند:
اين مناظره به اسم حسنيه با آن همه نبوغ، از رمانهاى شيخ ابوالفتوح رازى است؛ چنان كه وى كتاب يوحناى ذمى را به زبان يوحنا تأليف كرده است ۲ و از اين قبيل كتابها در ميان علماى اسلام بوده؛ مانند طرائف على بن طاووس و... .
نگارنده گويد: به فرض اينكه رساله حسنيه و كتاب يوحناى ذمى در جست وجوى حقيقت، هر دو رمان باشد، به هدف ما هيچ گونه زيانى نمى رساند؛ زيرا هدف اصلى آن است كه استدلالهاى دندان شكن مذهب تشيع، كه مجهز به براهين عقلى و نقلى است، بازگو شود. حال اگر اين استدلالها به خاطر تنوع و عدم