47
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام و كتاب يوحناى مسيحى به وى نسبت مى دهد و هيچ يك از اين دو را شاگرد وى نام نبردند. كتاب حسنيه با كتاب حلية المتقين مرحوم مجلسى به طبع رسيده است. و آن قصه كنيزكى است كه در مجلس هارون با علماى عصر خود در چند علم بحث كرد و بر همه غالب آمد و در كتاب الف ليله، شبيه آن قصه هست و كتاب يوحنا را فعلاً در دست ندارم و اما به خاطر هست كه قصه نصرانى يوحنا نام ديده ام به زبان عربى و او مسلمان شده بود. خواست يكى از چهار مذهب اهل اسلام را انتخاب كند و با علماى هر يك به مباحثه پرداخت و در هر مذهب عيبى يافت؛ هيچ يك را نپسنديد؛ تا عالم شيعى را ملاقات كرد و تقرير مذهب از او خواست. او مذهب خود بگفت، نصرانى مذهب شيعه را از آن عيوب مبرّا ديد و اختيار كرد. نظير آن كتابى ديگر به سيد بن طاووس نسبت مى دهند كه نصرانى به نام عبدالمحمود مسلمان شده بود؛ همان اتفاق براى او افتاد. اين گونه قصه هاى منحول براى بيان مذاهب و احتجاج بر صحت آن از قديم معمول بود. در زمان ائمه ما مردى به نام ابان بن ابى عيّاش كتابى تأليف كرده است از زبان سليم بن قيس هلالى، يكى از اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام كه با بسيارى از صحابه رسول صلى الله عليه و آلهملاقات كرد و از آنها چيزها پرسيد و خبرها شنيد و در ضمن ادلّه بر معتقدات شيعه در آن گنجانيده است. و در عهد ما يكى از علماى عراق موسوم به شيخ جواد بلاغى رحمه الله كتابى تأليف كرده است به نام الرحلة المدرسيه و قصه مباحثه مسلمان و نصرانى است در مسائل دين: از قول يكى سخنى مى آورد و ديگرى جواب مى دهد، و كتاب ديگرى به نام گفتار خوش يارقلى از ديگرى. و اينگونه قصص را در عهد ما رمان دينى مى گويند. به هر حال، نسبت كتاب حسنيه و يوحنا به مؤلف مشكوك است.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
46

باب كنى چون ذكر ابوالفتوح كرده روح الجنان و روح الجنان به نقل از معالم العلماء ابن شهرآشوب، و در امل الآمل هم چنين به نقل از دو كتاب، و صحيح همان است كه در معالم العلماء گفته است و در فهرست شيخ منتجب الدين تصحيف راه يافته؛ چنان كه در بعض نسخ آن اصلاً كلمه روح الجنان را حذف كرده و به روض الجنان اكتفا كردند و مقصود كاتب اين بوده كه لفظ جنان تكرار نشود. وظيفه اهل حديث آن است كه هر چند ببينند مطابق همان نقل كنند و وظيفه اهل نظر و اجتهاد آن است كه به مقتضاى قواعد تعادل و تراجيح آنكه به نظرشان اقوا و اولى است، انتخاب نمايند.
و از آن چه گفتيم سرّ آنكه در بعض كتب معاصرين نام اين تفسير را روض الجنان نوشتند، معلوم شد.
ديگر از تأليفات شيخ ابوالفتوح، چنانكه اشاره كرديم، شرح شهاب است و شهاب خود تأليف قاضى ابى عبداللّه محمد بن سلامة بن جعفر بن على بن حكمون قضاعى مغربى متوفا به سال 454 است، مشتمل بر كلمات قصار حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و آن را جماعتى از عامه و خاصه شرح كردند و اين مرد از شيعه اسماعيليه و به عهد فاطميين، قاضى مصر بود و ظاهراً شرح شيخ ابوالفتوح به زبان عربى است؛ چون اصل در كتبى كه شيخ منتجب الدين و ابن شهرآشوب نسبت به علما مى دهند، آن است كه به زبان عرب باشد، مگر به خلاف آن تصريح كنند.
بعضى گويند: شيخ را تفسيرى است به زبان عربى در بيست مجلّد و خود مؤلّف در آغاز تفسير فارسى خود وعده تفسيرى داده است به زبان عرب؛ اما گويا بدان موفق نگشته و اين وعده را نتوانست به انجام رساند و دو شاگردش شيخ منتجب الدين و ابن شهرآشوب اشارتى بدان نكرده اند و ظاهراً همان وعده مؤلّف سبب اشتباه شده است.
در روضات الجنات از صاحب قول رياض تأليف كتابى به نام حسنيه كنيزك

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 163388
صفحه از 504
پرینت  ارسال به