65
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

در قسمت اوّل تفاسير، به طور مستوفا بيان كنند و در قسمتهاى بعدى به اوايل تفسيرها محوّل دارند، در اين تفسير هم ذكر اين امور در نصف اول بيشتر از نصف دوم است.
اما اينكه گفته: «در قسمت اول در صدر تفسير آيات مختصر بيانى دارد و در قسمت دوم آن ديده نمى شود»، سرّ آن آن است كه چون در قسمت اخير اسلوب و روش ترجمه و تفسير وى معلوم شده است، براى اختصار و تلخيص آن را نمى آورد. علاوه بر اينكه مصنّف در اين تفسير، از آغاز تا انجام، قدم به قدم پيرو بيانات ابوالفتوح رازى بوده است. پس اگر در يكى از اين امور يا همه آنها در بعضى موارد اختلاف اسلوب و تغاير سبكى در ميان مجلّدات ديده شود، نظر به تبعيّت مصنّف به تفسير ابوالفتوح بوده است و عن قريب اين مطلب مبسوطاً ذكر مى شود، ان شاءاللّه تعالى.
3. اينكه از بيانات او به طور تلخيص بر مى آيد كه گفته: «اگر تفسير جلاء الاذهان را با تفسير گازر يكى بدانيم، بايستى مؤلف در مقدمه تفسير، كه نام خود را مى برد، به سيادت خود نيز اشاره كند؛ زيرا به تصريح صاحب روضات در ذيل ترجمه علىّ بن حسن زوارى و همچنين به تصريح نويسنده فهرست رضويّه، گازر مذكور سيّد بوده است»، جواب آن است كه احتمال سيادت مؤلّف جلاء الاذهان از كلام صاحب رياض العلماء نيز برمى آيد؛ زيرا چنان كه گذشت، وى در آخر كلام خود گفته: «و فى بعض نسخ اسم المؤلف ابوالمحاسن الحسينى بن على الجرجانى» اين استظهار مبنى بر آن است كه «الحسينى» بياى نسبت باشد؛ چنان كه در اعيان الشيعه است.
پس مذكور بودن «الحسينى» به ياى نسبت، يكى از مؤيّدات متحد بودن «گازر» با «ابوالمحاسن جرجانى» مى باشد؛ ليكن انصاف آن است كه سياق كلام دلالت مى كند كه «الحسين» بدون ياى نسبت باشد ـ واللّه اعلم.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
64

كتابخانه يا يك شهر نيستيم كه واجد آن باشد؛ زيرا در هر كتابخانه مهم، بلكه در هر شهرى از شهرهاى ايران، چند دوره يا لااقل يك دوره، دو دوره، يا لااقل يك جلد و دو جلد از اين تفسير شريف هست و در هيچ يكى از نسخ بسيار اين تفسير، كه تاكنون به نظر نگارنده رسيده است، هيچ گونه تردّدى و ابداى احتمالى و القاى شبهه اى نسبت به اينكه مؤلف نصف اول تفسير كسى بوده است و مؤلف نيمه دوم آن كسى ديگر، به نظر نرسيده است. فراجع إن شئت.
2. اينكه نسبت به تأييد مدّعاى خود گفته: «طرز آنها مختلف و جدا و با دقت كامل امتياز آنها به خوبى آشكار مى شود»، اشتباه محض و توهّم صرف است؛ زيرا بعد از امعان نظر و دقت كافى، فرقى ما بين دو جلد اول اين تفسير، كه نيمه اول آن است، و دو جلد اخير آن ،كه نيمه دوم آن است، از جهت سبك و اسلوب ديده نمى شود، مگر همان فرقى كه در تمام تفاسير ديده مى شود.
توضيح آنكه: همه مى دانيم كه مفسران در اوايل تفاسير مطالب بسيارى، كه ذكر آنها را لازم مى دانند، مى نگارند و در مجلّدات اخير، كه حاجت به ذكر آن مطالب افتد، حوالت به مجلّدات اولى مى كنند. بنابراين غالباً تفسير جزءهاى اول قرآن، گاهى دو سه برابر تفسير جزءهاى اخير مى باشد. پس اگر مراد از اختلاف سبك و اسلوب اين باشد، آن در همه تفاسير موجود است و با وجود اين هيچ عاقلى غير عالم، تا چه رسد به عالمى بصير، به سبب اين امر احتمال تعدّد مؤلف نسبت به اول و آخر هيچ تفسير نداده است و نمى تواند بدهد؛ و اگر مراد آن است كه تصريح كرده كه «در دو قسمت آخر ،نقل روايات و اسم روات و اشعار عربى و فارسى بيشتر ديده مى شود و همچنين در هر صفحه اى در يكى دو سه مورد، ذكر مطالب عرفانى و نقل اقوال بعضى از بزرگان اهل تصوّف شده»، جواب آن است كه ايشان اشتباه كرده اند؛ زيرا در اين امور فيمابين نصف اول و نصف دوم تفسير هيچ فرقى نيست؛ بلكه قضيّه بر عكس است؛ زيرا به همان نسبت كه گفتيم بناى مفسّرين بر آن است كه مطالب را

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 150958
صفحه از 504
پرینت  ارسال به