المذكورين».
پر واضح است كه مراد او از «ميل به تصوف و كلام صوفيّه» همانا نقل سخنان مشايخ معروف صوفيّه است؛ چنان كه صريحاً از عبارت مذكور مستفاد مى شود و اين امر به هيچ وجه به تمايل اين بزرگوار به عقايد و افكار صوفيّه دلالت ندارد، به چند دليل:
ابوالفتوح صوفى مشرب نبود
1. آنكه شيخ بزرگوار عبدالجليل رازى در كتاب نقض گفته: ۱
«مخبر و محدث، مانند غوّاصى است كه به دريا فرو رود؛ هر چه به دستش بيفتد بر آرد و آن دلالت مذهب او نباشد تا در كتب مخالف و مؤالف هر گونه خبر آورده اند از مناقب و مساوى و به اعتقاد محدّث تعلّق ندارد».
نظير اين سخن است آنچه نگارنده در مقدمه كليد نقض گفته ۲ :
«با آنكه متون كتب و اسفار و بطون دفاتر آداب و دواوين اشعار، به اتفاق ارباب دانش و اصحاب بينش مستودع نتايج افكار و ذخاير اعمار و نفايس افكار و مستجمع جوامع كلم و لوامع حكم و غرائب اخبار و نوادر آثار است، از نقطه نظر خوانندگان مشتمل برغثّ و سمين و صحيح و سقيم است. پس تشخيص حق و باطل آنها محتاج به دقت نظر و اعمال فكر است. شيخ بهايى در مخلاة آورده ۳ كه عبد الحميد بن ابى الدنيا گفته است:
الكتب تذكار لمن هو عارفو صحيحها بسقيمها معجون
والفكر غوّاص عليها مدركو الحقّ فيها لؤلؤ مكنون
(تا آخر كلمات نگارنده در اين باب)».