و عرض ناكردن اولى تر باشد كه ربما مقصود از آن بهتر بر آيد كه سؤال و تعرّض» و اگر كسى در اين كلام به درستى تدبّر كند، مى فهمد كه اجتناب اين بزرگوار از فرقه صوفيّه تا چه حد بوده؛ زيرا كه اگر حكايتى نقل كند به اين لحن عذر خواهد. پس از تمايل به مشرب و مذاق و عقايد و افكار ايشان چه اندازه و چه حد مجتنب و محترز خواهد بود. العاقل يكفيه الاشاره.
ابوالفتوح صوفى منش نبوده
4. آنكه علوّ مقام ابوالفتوح در اخلاص و ارادت و آشنايى و معرفت به خاندان طهارت و عصمت و علم و حكمت، آبى از قبول اين نسبت است. نگارنده در كتاب فيض الاله، ضمن بحث از مذاق و مشرب سيد سند بزرگوار قاضى نوراللّه شوشترى قدس سره، بيانات نفيسى در اين موضوع دارد كه هر كه مى خواهد، به آنجا مراجعه كند و در آنجا با آنكه گفته ايم: «الانصاف أنّ للقاضى تمايلاً الى مشرب الصوفيّه»، آن گاه مطلب را بسط داده و چنان كه شايد و بايد بحث كرده، در آخر گفته ايم:
«و اذا أحطت خبراً بذلك فاعلم أنّ ممّا يشيّد بنيان أساس هذه البيانات الدالّة على براءة ساحة القاضى من عقائد الصوفيّة و حالاتهم و بياناتهم و مقالاتهم التدبّر فى ترجمة حاله و النظر فى تضلّع كماله و ذلك لانّ مقامه فى فهم المراد من الآيات و الاخبار و استخراج درر الحقائق من بحار كلمات الجبّار و بيانات النبىّ المختار و احاديث الائمّه الاطهار، أشمخ من أن يقع عليه غبار الإنكار او يتزلزل فى تصديقه أقدام الافكار فيستبعد من مثله أن يشارك الصّوفيّه فى عقائد هم الواهية الضّعيفة و أقوالهم الرّكيكة السّخيفة و أفعالهم المبتدعة و آثارهم المخترعة حاشاه عن ذلك ففيما ذكر كفاية للبصير و لاينبّئك مثل خبير».
طالب تمام بيانات نگارنده، رجوع كند به كتاب مذكور (ص لب ـ لط). اگر گويند: پس چرا اين قبيل اشخاص كلمات صوفيّه رانقل مى كنند؟