89
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

پيرامون وفات ابوالفتوح رازى

نظر به آنكه تاريخ وفات ابوالفتوح رازى روشن نيست و ناقدان بصير و خرّيتان خبير، مانند صاحب رياض العلماء و صاحب روضات الجنّات و محدّث نورى و علاّمه قزوينى (ميرزا محمد خان) و غير ايشان، بعد از تفحّص در مظانّ اين امر يا ساكت مانده يا تصريح به در نيافتن تاريخ وى كرده اند، پس بديهى است در چنين امرى كه يكى از مصاديق اين بيت سعدى:

بزرگان در اين ره فرس رانده اندبه «لا أحصى» از تك فرو مانده اند
مى باشد، حال مثل نگارنده چه خواهد بود؛ زيرا معلوم است كه:

آنجا كه عقاب پر بريزداز پشّه لاغرى چه خيزد
با وجود اين، رشته سخن را به دست مى گيرم؛ شايد به فضل الهى به جايى برسيم و بر فرض اينكه خدا نخواسته به سر منزل مقصود نرسيم، اين فايده حاصل خواهد شد كه مطالبى كه در اين باب در موارد مختلفه ياد شده، در اينجا جمع شود و ممكن است از ضمّ آنها به يكديگر و جمع آنها در يك جا براى اهل تتبّع و تحقيق فتح بابى شده و اشكال اين مطلب بدان وسيله بر طرف شود. پس، از خدا يارى مى جوييم و مى گوييم:

تصريح مؤلف شاهد صدق به وفات ابوالفتوح

ميرزا محمد صادق بن محمد صالح آزادانى اصفهانى، در كتاب شاهد صدق در فصل هفتاد و نهم از باب سوم، ضمن ذكر سنوات و فيات معاريف و بزرگان كه از سال اول هجرت تا تاريخ هزار و چهل دوم سال به سال ضبط كرده، نسبت به سال پانصد و چهلم چنين گفته است ۱ : «540 ـ ابوالفتوح خزاعى در گذشت»؛ ليكن اين

1.از ص ۲۵ شماره ششم سال دوم مجله يادگار نقل شد و ترجمه مؤلف كتاب شاهد صادق نيز به طور مبسوط چنان كه شايد و بايد، در ص ۱۹ ـ ۲۱، شماره چهارم همين مجله ياد شده است. هر كه طالب باشد رجوع كند.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
88

گوييم: مطالبى كه اين بزرگان از ايشان نقل كرده اند، از قبيل حكايات و كلماتى است كه خواننده را ترغيب به تزكيه و تهذيب نفس مى كند و به تخلّق به اخلاق حسنه وا مى دارد و داعى بزرگان ما در نقل اين قبيل مطالب از ايشان در كتب خود اين امر بوده است و بس.
پس در واقع از قبيل نقل امثال و حكايات مفيده خواهد بود و اگر چه قطع به عدم وقوع آنها حاصل باشد. محدث جليل القدر بلكه خاتم المحدّثين حاج ميرزا حسين نورى (طيب اللّه رمسه) در لؤلؤ و مرجان، ضمن بيان جواز نقل حكايت و امثال، كه از زبان حيوانات بلكه نباتات و جمادات ساخته مى شود، گفته (ص 125 نسخه مطبوعه به سال 1320):

جواز نقل امثال و حكاياتى كه بر زبان حيوانات وضع شده

علاّمه حلى در تذكره و محقق ثانى در جامع المقاصد در كتاب اجاره، بعد از ذكر جواز دادن انسان خود را براى كتابت قرآن، فرمودند: «و كذا كتب السير و الاخبار الصّادقة و الشعر الحقّ دون الكاذبة و لابأس بالامثال و الحكايات و ما وضع على ألسن العجماوات»؛ و همچنين جايز است براى نوشتن كتب سير و اخبار صادقه و شعر حقّ نه اخبار يا شعر دروغ و باكى نيست، يعنى در اجير شدن براى نوشتن امثال و حكايات و آنچه وضع نمودند و جعل كردند بر زبان كند زبانان حيوانات. و ظاهراً نظر هر دو بزرگوار به مقاله حيوانات، كتاب اخوان الصفا باشد كه در اين باب بى نظير است يا كتاب كليله و دمنه كه حكماى هند براى تهذيب صفات و تكميل اخلاق وضع نمودند وآن هم در اين فنّ عديلى ندارد».
نگارنده گويد: همين وجه اعتذار كه نسبت به نقل شيخ ابوالفتوح حكايات و برخى كلمات مفيده را از متصوّفه ذكر شد بعينه نسبت به نقل ابوالمحاسن جرجانى اين قبيل مطالب را در تفسير حاضر نيز جارى است. والسلام على من اتّبع الهدى.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148945
صفحه از 504
پرینت  ارسال به