تفاسير را در آن دوره بلكه در اين زمان نيز يك نوع دايرة المعارف عمومى مى دانسته اند، طالب بوده اند كه مطالب متنوّعه را از تفاسير به دست آرند. مفسّران نيز نظر به اين نكته، مايل بوده اند تا مى توانند مطالب ممتّعه مختلفه در تفاسير خود بياورند. از اين روى، اين قبيل مطالب در تفاسير نقل شده است. از طرفى هم جمهور علماى اسلام كه غير اماميّه باشند، اسرائيليّات را از احبار يهود به وسيله كعب الاحبار و امثال او فرا گرفته و جزء معارف اسلامى معرّفى كرده اند؛ حتى علاوه بر اين قسمت اجازه نقل ضعاف را هم به وسيله نقل حديثى توضيح داده اند.
تضعيف اسرائيليات
توضيح اينكه سيوطى در جامع صغير آورده است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله گفته: «حدثوا عن بنى اسرائيل و لا حرج» و شيخ حفنى در شرح آن گفته:
«أى حيث ثبت عنهم و لو بالظّنّ و إن لم يتّصل سند ذلك لبعد زمنهم بخلاف الأحاديث النبويّة فلا يتحدّث بها إلاّ إذا اتّصل سندها أو كانت فى الكتب المضبوطة».
پس در واقع معنى حديث از قبيل مثل معروف «حدّث عن معن و لا حرج» مى شود كه ميدانى در مجمع الامثال نسبت به آن گفته: «يعنون بن معن بن زائدة بن عبد اللّه الشيبانى و كان من أجود العرب» و يا نظير آنكه در ساير كتب آورده اند از قبيل «حدّث عن البحر و لا حرج» كه در سمط العلى (ص 65) ديده مى شود و حاصل اين است كه هر چه قرع سمع كند تو را درباره بنى اسرائيل، بگوى و نقل كن و باك نداشته باش. پس با اين اجازه، حال اسرائيليات به خوبى روشن مى شود.
استغاثه شيخ بهايى به امام زمان(عج)
بارى، از اينجا است كه شيخ بهايى در قصيده «وسيلة الفوز والامان فى مدح مولانا