عبدالجليل آن موقع در رى در مدرسه بزرگ خود به درس و بحث اشتغال داشته و روزهاى جمعه به موعظه خلق مى پرداخته، و چنان كه به دست مى آيد عالمى بزرگ و در علوم گوناگون بالاخص علم كلام مهارتى بسزا داشته و از مردان بلند آوازه شيعه بوده است.
به همين جهت چون كتاب فضائح كه عالم سنى در رد شيعه نوشته بود مشتمل بر تهمتها و دروغها و مطالب بى اساس بوده و تا آن تاريخ كتابى بدان گونه از روى تعصب بى جا و خارج از نزاكت كمتر در رد شيعه نوشته شده بود، لذا سيد مرتضى قمى كه از مفاخر و اعيان شيعه و مرد با نفوذ رى بوده از ميان علماى شيعه، فقط شيخ عبدالجليل قزوينى را نامزد مى كند كه ردى بر آن بنويسد!
الحق شيخ عبدالجليل هم به خوبى از عهده اين كار مهم برآمده و با نگارش ردى بر كتاب مزبور كه آن را بعض مثالب النواصب ناميده اند و ما النقض مى ناميم حقى بزرگ بر گردن تمام شيعه دارد. زيرا نه تنها اين مرد دانشمند عاليقدر آن روز دست رد بر سينه دشمن زد و حملات آنها را از حريم تشيع دور ساخت و شيعيان ضعيف الايمان را از خطر گمراهى حفظ نمود، بلكه اصولاً كتاب النقض وى مشتمل بر بسيارى از مطالب مهم تاريخى و رجالى و جغرافى و علمى و كلامى است كه بايد فقط از آن كتاب گرفت. به همين علت تاكنون بسيارى از علماى بزرگ شيعه مانند قاضى نور اللّه شوشترى در موارد بسيارى از كتاب احقاق الحق و مجالس المؤمنين و علامه مجلسى در جلد يازدهم بحارالأنوار و شيخ محمد حسن نجفى صاحب جواهر در كتاب صلات جواهر الكلام و صاحب روضات الجنات و ديگران از مطالب و نكات جالب آن استفاده نموده و به نقل آن پرداخته اند.
ديباچه كتاب النقض و شيوه نثر آن
اكنون براى نمونه و توضيح بيشتر، قسمتى را از آغاز كتاب النقض شيخ