تأييد مى كند كه هيچ يك از اين چهار نفر صاحب تصنيف و تأليف نبوده اند، و اگر هم تأليفى يا تأليفاتى داشته اند معروف نبوده است، و از اين روى بوده است كه منتجب الدين فقط به ترجمه حال شخصى ايشان پرداخته است.
تبصره
چنان كه ملاحظه مى شود در هيچ يك از اين دو ترجمه حال كه منتجب الدين، و رافعى براى اين عالم نوشته اند، هيچ گونه تصريح و اشارتى به تاريخ وفات وى نشده است، و از جاى ديگر نيز هيچ گونه اطلاعى در اين باب به دست نياورده ايم، لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك أمرا.
سيد سند و محقق مدقق معتمد قاضى نور اللّه شوشترى در مجالس المؤمنين در اواسط مجلس پنجم كه در ذكر بعضى از اكابر متكلمين و افاضل مفسرين، و محدثين، و اعاظم و اشراف فقهاء، و مجتهدين، و اعيان قرّاء،و نحات، و لغويين، از تبع تابعين (رضى اللّه عنهم اجمعين) نسبت به اين عالم جليل و معرفى كتاب نقض چنين اظهار عقيده كرده است:
الشيخ الأجل عبد الجليل القزوينى الرازى، از اذكياى علماى اعلام، و اتقياى مشايخ كرام بوده، و در زمان خود به علوّ فطرت و جودت طبع از سائراقران امتياز داشته است، تا آنكه چون بعضى معاصران او از غلات سنيان شهر رى و ناصبيان وادى ضلالت و غىّ مجموعه اى در رد مذهب شيعه تأليف نمود، علماى شيعه كه در رى و آن نواحى بودند، به اتفاق قرار دادند كه شيخ عبدالجليل اولى و احقّ است به آنكه متصدى دفع و نقض آن شود، و آخر او تأليف كتابى شريف در نقض آن مجموعه اى ساخت و عنوان آن را به نام نامى و اسم سامى حضرت صاحب الزمان محمد بن الحسن المهدى صاحب الامر مزين ساخت، و عبارت او در خطبه كتاب مذكور اين است.