237
بزرگان ری ج1

و چون اين عبارت را در كتاب مذكور قبل از وقايع سال 513 نوشته است پس معلوم مى شود كه تصدّى قوام الدين به منصب طغرانويسى همانا در سال 512 بوده است و بس، بنابراين قصيده دوم قوامى در مدح قوام الدين كه وى را در آن قصيده به قوام الدين طغرائى معرّفى كرده است منطبق با اين زمان ـ يعنى سال 512 ـ خواهد بود كه قوام الدين در آن تاريخ صاحب منصب طغرانويسى بوده است، و چون از قصيده سابق الذكر برمى آيد كه قوامى در آن ايّام جوان بوده است به دليل اين بيت:

در اين دولت همه پيران جوانستند و من بندهچو پيران بگذرانم روز و شب ايام برنائى
پس بايد قوامى در اوائل قرن ششم آن مقدار سنّ داشته باشد كه بتواند از عهده مديحه سرايى براى مثل قوام الدّين مزبور برآيد و لياقت مدّاحى مانند وى را كه ممدوح غالب ادبا و شعراى معروف زمان خود است داشته باشد و بلكه تقرّب و اختصاص به وى داشته باشد تا به درجه اى كه تخلّص خود را از لقب او بگيرد و چون معلوم شد كه قوامى در تاريخ مزبور از مدّاحان خاص وى بوده و قصايد غرّائى در حق او مى ساخته است با كمال جرأت بايد گفت كه تولّد قوامى در اواسط يا اواخر نيمه دوم قرن پنجم بوده است تا ممكن باشد تصوّر اين معنا را كرد كه قوامى در سال 512 مردى بوده و در سلك مدّاحان قوام الدين مزبور به شمار مى رفته است و از طرفى چون قوامى در اواخر عمر به مدّاحى شرف الدين محمد نقيب النقباء رى(متولد به سال 504 و متوفا به سال 566) مى پرداخته است و همچنين قاضى حسن استر آبادى متوفا به سال 541 و امير عبّادى متوفا به سال 547 و معاصرين ايشان را مدح گفته است به نظر مى آيد كه تا اواخر نيمه اوّل قرن ششم زنده بوده است و در اين اوان در گذشته است و نيمه دوم قرن ششم را درك نكرده است؛ دو امر ذيل نيز اين گمان را تأييد مى كند:
1. طلب رحمتى كه شيخ عبدالجليل رازى قزوينى(ره) در كتاب النقض بعد از ذكر اسامى جماعتى از شعرا كه قوامى نيز از آن جمله است كرده است و كلام او عن


بزرگان ری ج1
236

تعيين تقريبى زمان زندگانى قوامى

چون قوامى رازى بعد از وفات مغيث الدين ابوالقاسم محمود بن محمد بن ملكشاه سلجوقى كه در سال پانصد و بيست و پنج بوده است قصيده اى در مدح قوام الدين ابو القاسم ناصر بن على در گزينى وزير سلطان مزبور ساخته(ديوان، ص 44 ـ 47) و در اواخر آن قصيده ابيات ذيل را به عنوان خطاب به او اظهار مى دارد(ديوان، ص 47):
داوندا قوامى بس قديم استكه دارد حق خدمتها فراوان
رسيده پيش ازين در دولت توز خدمتها به نعمتهاى الوان
كنون گر دورم از خدمت عجب نيستكه باغ وصل دارد باغ هجران
معلوم مى شود كه قوامى در اين ايّام ساليان دراز بوده كه ترك خدمت اين ممدوح سابق و ولى نعمت ديرينه خود را كرده در وطن خود كه رى باشد اختيار اقامت نموده است و چون در قصيده ديگر كه قوامى در مدح قوام الدين مذكور ساخته تخلّص به مدح ممدوح خود را به اين بيت زيرين كرده است:

چنين رسوا نمى ترسى كه از حالت خبر يابديگانه خواجه عالم قوام الدّين طغرائى
معلوم مى شود كه اين قصيده را زمانى ساخته است كه قوام الدين به وزارت نرسيده بوده است بلكه طغرانويس بوده است و بنابر تصريح عماد كاتب در تواريخ آل سلجوق به سال پانصد و دوازده فرمان طغرانويسى از جانب سلطان سنجر براى وى صادر شده است و نصّ عبارت او در اين باب بعد از ذكر جنگ سلطان سنجر با برادرزاده خود محمود بن محمّد بن ملكشاه و بعد از گذشت و عفو سنجر از تقصيرات سلطان محمود و درباريانش نسبت به نصب درباريان مهمّ او در مشاغل مهمّ و مناصب خطير دولت اين است(ص 127): «وكتب منشورا للوزير كمال الملك بتقريره على الوزارة، و منشورا لعلى بار بتمكينه في الإمارة، و منشورا لأبي القاسم الدركزيني بمنصب الطغراء والانشاء» ونيز گفته(درهمان صفحه): «وعادالوزير الكمال وله الأبّهة والجلال والدركزيني في ديوان الطغراء و شمس الملك بن نظام الملك في ديون الاستيفاء» و طولى نكشيده كه امير على بار كشته شده و قوام الدين كه سابقا وزير او بوده مغضوب و محبوس شده(ص 131) و بدين جهت منصب طغرانويسى را نيز از قوام الدين گرفته به كس ديگر داده اند و نصّ عبارت عماد كاتب در اين باب اين است(ص 132): «ولمّا قبض الدركزيني و عزل ولىّ الوزير كمال الملك منصب الطغراء أخاه النصير وناطه بذلك المنصب الخطير»

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 108178
صفحه از 360
پرینت  ارسال به