ص 113) و نص عبارت او اين است:
و خواجه حسن نجم الدين وزير پدر را چندان چوب فرمود زد كه مرده از پيش او برداشتند و چون معلوم شد كه وى وزير هم بوده است تشبيه او به آصف بن برخياوجه تأييد ديگر براى تقريب مطلوب ما خواهد بود چنان كه مخفى نيست.
بارى در اوايل تعليقات كتاب نيز ذكر كرديم كه محتمل است كه قوامى در موقع وفات شاه غازى يعنى سال 558 زنده بوده و مرثيتى در حق او گفته باشد(رجوع شود به ص 178 ديوان).
ليكن پوشيده نماند كه اگر قوامى اوائل نيمه دوم قرن ششم را نيز درك كرده باشد همانا از حدود عشره اول اين نيمه يعنى از ما بين 550 تا 560 خارج نخواهد بود به سبب دو قرينه گذشته كه ياد كرديم. هذا ما عندنا، واللّه أعلم بحقيقة الحال.
قوامى از مناقب خوانان، يعنى مداحان شيعه بوده است
اثبات اين مدّعا محتاج به تمهيد مقدّمه اى است و آن اينكه:
نصير الدين عبد الجليل رازى(ره) در كتاب شريف النقض گفته(ص 33):
آنكه گفته است(يعنى مؤلف فضائح الروافض) كه: «در بازارها مناقب خوانان گنده دهن فرا داشته اند كه مامنقبت اميرالمؤمنين مى خوانيم و همه قصيده هاى رافضى و امثال او مى خوانند و صفات تنزيه كه خداى راست و صفت عصمت كه رسولان خداى راست و قصّه معجزات كه الا پيغمبران را نباشد به شعر مى خوانند و بر على ابى طالب مى بندند».
اما جواب اين فصل آن است كه عجب است از خواجه كه در بازارها