247
بزرگان ری ج1

مى شود كه امير قوامى در زمان تأليف كتاب النقض(556 ـ 566) زنده نبوده است؛ زيرا نوعا دعاى طلب رحمت را در حق اموات مى كنند نه در حق احياء.
و نيز شيخ عبد الجليل(ره) در كتاب النقض بعد از ذكر اسامى چند نفر از شعراى شيعه كه امير قوامى(ره) نيز از آن جمله است گفته(ص 628):
و معنى هر بيتى را(يعنى از بيات شعراى سابق الذكر) بهاى جهانى سزد و توحيد و زهد و مناقب را دشمن ندارد مگر فلسفى اباحتى خارجى.
گويا سرّ شهرت قوامى و سبب رواج شعر او از جهت روانى شعر و حلاوت سخن نبوده است بلكه از اين جهت بوده است كه اشعار قوامى غالبا مشتمل بر مطالب عاليه و مضامين حكيمانه است از قبيل پند و موعظت و دعوت به خدا پرستى و اثبات عدل او و رد بر مجبّره و زنادقه و ترهيب از دنيا و شرح بى اعتبارى و بى وفايى آن و ترغيب به آخرت و عمل براى آن و نظاير اينها و مخصوصا چون شيعى اثنا عشرى بوده است و صريحا در اشعار خود به اين نعمت شكر مى گويد و مباهات مى كند و به اسامى ائمّه اثنى عشر عليهم السلام و به شرايط امامت از قبيل نص و علم و عصمت تصريح مى كند پس اجتماع اين امور كه در آن زمان از محاسن بزرگ به شمار مى رفته است موجب شده كه شعر قوامى در انظار مردم و مخصوصا در ميان جماعت اهل تشيّع رواجى تمام و رونقى بسزا يافته است.
از اين نقطه نظر است كه قوامى در سراسر اين ديوان نام هيچ شاعرى را نمى برد و خودش را تالى مرتبه او به شمار نمى آورد مگر حكيم سنائى(رحمة اللّه عليه) كه مكرّر در مكرّر در اشعار خود نام او را مى برد و كلمات او را تضمين مى كند و او را خواجه شاعران معرّفى مى نمايد و غايت مباهات و افتخار براى خود اين را مى داند كه خود را در رديف سنائى بگنجاند مثل آنكه در جايى مى گويد(ص 14):

شاد باش اى قوامى هنرىكاهل رى را سنائى دگرى


بزرگان ری ج1
246

معجزه اميرالمؤمنين عليه السلام

شيخ عبد الجليل در همان كتاب بعد از عبارت سابق الذكر بلافاصله گفته(ص 78):
اما جواب ناقص نباشد چنان كه گفته او؛ چون يك نيمه دروغ گفته و يك نيمه راست؛ چون آن تاريخ به ياد داشته كه ابو طالب مناقبى را(رحمة اللّه عليه) زبان ببريدند بايستى كه فراموش نكردى كه همان شب على مرتضى(ع) را به خواب ديد كه زبان در دهان او كرد و حالى به قدرت حق تعالى زبان وى درست و نيك شد و تا چهل سال بعد از آن تاريخ در رى و قزوين و قم و كاشان و آبه و نيشابور و سبزوار و جرجان و بلاد مازندران زهد و توحيد و فضائل و مناقب مى خواند تا در آن نيكنامى به جوار حق تعالى شد.

برخى از خصائص شعر قوامى

چون غرض نگارنده از طبع و نشر اين ديوان جنبه ادبى نيست، بدين جهت در اين مورد به نقد الشعر و انتقاد ادبى و بيان اينكه شعر قوامى در عالم علم و ادب چه مقدار ارزش دارد نمى پردازد بلكه رشته سخن را در قضاوت به اين امر دقيق در اختيار كسى مى گذارد كه اهل اين فن است «تا كشد هر جا كه خاطر خواه اوست».
اما آنچه از ملاحظه كتاب النقض نسبت به تعيين وجهه ادبى و مقام شعرى قوامى برمى آيد آن است كه قوامى در زمان خود در بلاد عراق و مخصوصا در شهر رى مقامى بسزا و شهرت و احترامى قابل ارزش داشته است؛ زيرا شيخ عبد الجليل(ره) در آن كتاب ضمن ذكر مشاهير شعراى شيعه گفته است(ص 252):
و سيّد حمزه جعفرى و خواجه ناصحى و امير قوامى و غير اينان(رحمة اللّه عليهم) كه همه توحيد و زهد و موعظت و منقبت گفته اند... .
از دعاى طلب رحمت كه در اين كلام به نظر مى رسد استشمام بلكه استنباط

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 108154
صفحه از 360
پرینت  ارسال به