345
بزرگان ری ج1

شيخى سلطان وقته...».
همچنين با توجه به اينكه اين تعبير در ضمن تفسير سوره نساء آمده است و نه در انتهاى تفسير و يا لااقل پس از سوره ذاريات، مى توان نتيجه گرفت كه نويسنده اين تعبير (فكان شيخى...) آغازگر اين تفسير بوده است و وحدت رويّه نيز نشان مى دهد كه مضامين پيش از سوره نساء و پس از آن تا سوره ذاريات از يك قلم تراويده است.

4. ذكر استادان حديث

در ابتداى تفسير بحرالحقايق، آنجا كه مفسر طبق سنت مفسران سلف، به بهانه نقل نخستين روايت، سلسله استادان حديثى خود را نقل مى كند، به نام كسانى برمى خوريم كه از نظر تاريخى (سال وفات ايشان) و نيز حوزه جغرافيايى، مى توانند استادان حديثى شيخ نجم الدين رازى باشند و نه شيخ نجم الدين طامّة الكبرى.
براى نمونه به اين عبارت توجّه كنيد:
واخبرنا المشايخ بطرق مختلفة جميع كتاب الجامع الصحيح البخارى، منها اخبرنا ابوالعز ۱ عبدالباقى بن عثمان بن محمد بن محمد بن ابى نصر محمد بن صالح الهمدانى بها فى ذى الحجة سنة احدى و ستمائة، اخبرنا

1.عبدالباقى بن عثمان بن محمد ابوالعزّ الصوفى الهمدانى، در حديث شاگرد ابوالمناقب محمد بن حمزه علوى و محمد بن حامد و زاهر بن طاهر شهامى بود. به سال ۵۹۰ در راه حج به بغداد آمد و براى گروهى از محدثان، حديث نقل كرد و به ايشان اجازه نقل حديث داد. وى در سال ۶۰۲ در همدان درگذشت. شاگردش حافظ ضياء مى گويد: وى به سال ۵۱۷ به دنيا آمده بود و نزد حافظ ابوجعفر همدانى و زاهر شهامى، سماع حديث كرده بود. براى آشنايى بيشتر با استادان، شاگردان و احاديثى كه از وى نقل شده، مراجعه شود به: شمس الدين الذهبى، المختصر المحتاج اليه من تاريخ ابن الدبيثى، ج ۱۵، ص ۲۷۴، (للحافظ محمد بن سعيد بن يحيى بن على ابن الدبيثى: (م ۶۳۷ ه ) بيروت، منشورات محمد على بيضون دارالكتب العلميه؛ نيز ابن نقطه، التقييد لمعرفة رواة الاسانيد، ص ۳۸۹. همچنين در تهذيب الكمال مزى كرارا از ابوالعزّ عبدالباقى روايت نقل شده است؛ ر.ك: المزى، تهذيب الكمال، ج ۵، ص ۱۴۷ و ج ۲۰، ص ۳۶۰.


بزرگان ری ج1
344

سپس مى افزايد:
وقال بعضهم:

والصبر عنك مذمومٌ عواقبه والصبر فى ساير الاشياء محمود
و قال بعضهم:

الصبر يحمل فى العواقب كلّهاالا عليك فانّه لايَحمِل
قال المصنّف (رضى اللّه عنه): فكان شيخى سلطان وقته مجدالدين شرف بن المؤيد البغدادى (قدس اللّه روحه العزيز) يقول يوما فى اثناء مجلسه إنّ أباالحسن الخرقانى (رحمه اللّه) كان يقول لولم الق نفسا لم اَبق. ثم قال لايعظم عليكم هذاالمقام فانّى رجعتُ بكثير من أصحابى عن هذا المقام... . ۱
اين عبارت در همه نسخه هايى كه سوره نساء را دربر دارند، وجود دارد و به خوبى آشكار مى سازد كه نويسنده اين تفسير از مريدان شيخ مجدالدين بغدادى بوده است و نه از مرادان و استادان او. از اين رو بى شك بايد پذيرفت كه تفسير، از آنِ شيخ نجم الدين رازى است كه طبق گزارش همه تذكره نويسان، از شاگردان و مريدان مجدالدين بغدادى بوده و در همه كتاب هاى خود، نامى يا مطالبى از استاد خود نقل كرده است. ۲
كسانى كه اين تفسير را از نجم الدين كبرى پنداشته اند، طبعا نخواهند پذيرفت كه نجم الدين كبرى به شاگرد و مريد خود، شيخ اطلاق كرده باشد با اين تعبير كه: «فكان

1.بحر الحقايق، نسخه كتابخانه آيت اللّه مرعشى نجفى، شماره ۸۲۲، برگه ۷۲ الف و از همين كتابخانه، نسخه شماره ۱۸۹، برگه ۱۳۴ الف.

2.ر.ك: منارات السائرين، ص ۵۱۵و۵۴۶؛ مرصاد العباد، ص ۲۰۵،۲۳۳، ۳۹۸ و ۵۳۰ و نيز مراجعه شود به مقاله راقم اين سطور، تحت عنوان: «بهره هايى از منارات السائرين» مجله نشر دانش، سال هجدهم، شماره دوم، ص ۶۸ـ۷۲.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 108145
صفحه از 360
پرینت  ارسال به