شيخى سلطان وقته...».
همچنين با توجه به اينكه اين تعبير در ضمن تفسير سوره نساء آمده است و نه در انتهاى تفسير و يا لااقل پس از سوره ذاريات، مى توان نتيجه گرفت كه نويسنده اين تعبير (فكان شيخى...) آغازگر اين تفسير بوده است و وحدت رويّه نيز نشان مى دهد كه مضامين پيش از سوره نساء و پس از آن تا سوره ذاريات از يك قلم تراويده است.
4. ذكر استادان حديث
در ابتداى تفسير بحرالحقايق، آنجا كه مفسر طبق سنت مفسران سلف، به بهانه نقل نخستين روايت، سلسله استادان حديثى خود را نقل مى كند، به نام كسانى برمى خوريم كه از نظر تاريخى (سال وفات ايشان) و نيز حوزه جغرافيايى، مى توانند استادان حديثى شيخ نجم الدين رازى باشند و نه شيخ نجم الدين طامّة الكبرى.
براى نمونه به اين عبارت توجّه كنيد:
واخبرنا المشايخ بطرق مختلفة جميع كتاب الجامع الصحيح البخارى، منها اخبرنا ابوالعز ۱ عبدالباقى بن عثمان بن محمد بن محمد بن ابى نصر محمد بن صالح الهمدانى بها فى ذى الحجة سنة احدى و ستمائة، اخبرنا