برگيرد و بخواند، تا بداند كه چنين تهمت بر شيعه اصوليه راه نيابد. ۱
8. از اينكه مصنف در مقدمه كتاب نقض گفته:
اين كتاب بر وجهى مرتب شد كه خواص را دافع شبهات باشد، و عوام را مثمر دلالات به عبارتى سهل و آسان، نه بر قاعده ديگر مصنفات ما كه دقتى و رقتى دارد كه قبول چنين كتاب نه از رقت عبارت باشد، بلكه از شرف حوالت و دلالت باشد، تا هر خواننده و شنونده و نويسنده كه بخواند و بشنود و بنويسد از آن بهره تمام برگيرد، و فائده بسيار حاصل گرداند.
به خوبى واضح مى شود كه مصنف در اين كتاب همت گماشته كه تا بتواند آن را به قلم ساده و عبارت عوام فهم بنويسد و مطالب عاليه و مضامين بلند و معانى لطيفه را به بيان سهل ادا كند، تاهر عامى و عارف اعم از مبتدى و متوسط و منتهى هر يك از آن به فراخور فهم و طبق استعداد خود استفاده كند، و به عقيده نگارنده اين امر كه شرط عمده و غرض اصلى از تأليف اين قبيل كتب است در اين كتاب به درجه عاليه و مرتبه قصوا رعايت شده است، و چندان واضح و عيان است كه حاجت به هيچ گونه شرح و بيان ندارد و واضح ترين دليل و اجلى شاهد بر اين امر مقايسه تفسير ابوالفتوح رازى و كتاب نامبرده و نقض با همديگر است؛ زيرا اين دو اثر هر دو نمونه نثر فارسى يك قرن و تأليف دو عالم متعاصر است (به دليل اينكه شيخ ابوالفتوح نيز مانند مصنف از قاضى ابو محمد حسن استرآبادى نقل روايت مى كند، و تفصيل مطلب به كتب تراجم محول است) و تبصرة العوام نيز از آثار اين زمان است، و از مقايسه كتاب نقض با آن نيز همين نتيجه مذكور به دست مى آيد. پس، از عبارت مذكور مصنف دو مطلب اساسى فهميده شد: