171
بزرگان ری ج1

أبى الفضل القزوينى سماعا و قراءةً...». ۱
مصنف در اين كتاب در دو مورد ديگر نيز نام اين برادر و شيخ خود را با تجليل و احترام بسيار برده است(صفحه 1و 185).
منتجب الدين در حق اين عالم چنين گفته است:
الشيخ الامام أوحد الدين الحسين بن أبى الحسين بن أبى الفضل القزوينى، فقيه، صالح، ثقة، واعظ.
و در حق سه فرزند او چنين گفته:
المشايخ قطب الدين محمد، و جلال الدين محمود، و جمال الدين مسعود، أولاد الشيخ الامام أوحد الدين الحسين بن أبى الحسين بن أبى الفضل القزوينى كلّهم فقهاء، صلحاء.
اما آنچه مصنف گفته است: «أخبرنا الأمير الامام أبومنصور المظفّر العبادى» نقل قول است به همين عبارت از كتاب مراسم الدين امير عبادى و تعبير كننده شاگردان امير عبادى هستند، از قبيل، قال: محمد بن يعقوب الكلينى در اول كافى چنان كه صدر عبارت مذكور دلالت بر آن دارد (رجوع شود به صفحه 561 نقض).
رافعى متوفى به سال 623 در كتاب التدوين فى ذكر اخبار قزوين نظر به قزوينى بودن اين عالم به ترجمه حال او پرداخته است به اين عبارت.
عبدالجليل بن أبى الحسين بن (أبى) الفضل أبو الرشيد القزوينى يعرف بالنصير، واعظ أصولى له كلام عذب فى الوعظ و مصنّفات فى الأصول توطّن الرى و كان من الشيعة.
ليكن از برادرش اوحد الدين حسين و فرزندان او قطب الدين محمد، و جلال الدين محمود، و جمال الدين مسعود، نامى نبرده است، با آنكه ايشان نيز قزوينى و از علما بوده اند، و شايد سبب آن كثرت اشتهار مصنف بوده است، و اين احتمال را

1.النقض، ص ۵۲۹.


بزرگان ری ج1
170

1. اينكه مصنف تعمّد داشته است كه اين كتاب (يعنى نقض) ساده تر و روان تر باشد، و هيچ گونه تقيّد به آراستن عبارت نداشته است، بلكه مقصود او اداى مطالب بوده است به طور وضوح.
2. كتب ديگر مصنف چنين نبوده است، بلكه به لسان علمى و بيان خاص عالم فهم بوده است؛ به عبارت ديگر در آن تصانيف نظر به يك دسته خاص كه علما و فضلا باشند بوده است، به خلاف كتاب نقض كه هدف آن استفاده خواص و عوام بوده است، پس در عين حال كه مشتمل بر مطالب عاليه علمى است به لسان عوام فهم گفته شده، و به قلم ساده تأليف يافته است، و اين حسنى است كه بالادست ندارد، و شايد سبب اشتهار كتاب و بلكه بقاى آن تاكنون در نتيجه رعايت اين حسن بوده است. و اللّه اعلم.
9. اينكه منتجب الدين مصنف را به قزوين منسوب نموده، براى آن است كه اصلاً قزوينى بوده است، ليكن در رى توطّن داشته است چنان كه از ملاحظه عبارات چند مورد از كتاب برمى آيد، از آن جمله عبارت منقوله در سابق است كه دلالت داشت كه مصنف در رى مدرسه داشته است، و عنقريب از رافعى نيز تصريح به توطن مصنف در رى نقل خواهد شد.
10. بايد دانست كه چون كتاب نقض به منظور نقل روايت با بيان ترجمه حال و ذكر طرق روايات وضع و تصنيف نشده است، تا مشايخ مصنف از آن فهميده شود، بنابراين اساتيد و مشايخ او بر ما مجهول است، در صورتى كه قرائنى به نظر مى رسد كه عده اى از آن علما كه مصنف ادراك زمان ايشان كرده و نام ايشان را در آن كتاب برده است، و مخصوصا علماى شهر «رى» از مشايخ او بوده باشند، بلى آنچه صريحا از اين كتاب فهميده مى شود آن است كه برادر بزرگ تر مصنف اوحدالدين شيخ روايت او است؛ زيرا در اواسط كتاب به روايت خود از وى تصريح كرده است، و نصّ عبارت او اين است: «حدثنا الأخ الامام أوحد الدين أبو عبداللّه الحسين بن

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 108337
صفحه از 360
پرینت  ارسال به