177
بزرگان ری ج1

است. همچنان كه نسبت «تَيْمى»، منسوب به تَيْم بنِ مُرَّه، هم كه شاخه اى و بطنى بوده است از قبيله قريش و شامل چندين خاندان از جمله خاندان ابوبكر، دالّ بر آن نسبت است. اينكه نياكان فخر رازى بواقع بكرى بوده اند يا به «ولاء» چنين نسبتى داشته اند، به تحقيق بر ما روشن نيست. به هر حال، مى دانيم كه در ايران خاندانهاى بسيارى بوده اند كه نسب خود را به ابوبكر مى رسانيده اند و نسبت «بكرى» (و گاه «صديقى») داشته اند كه از جمله معروف ترين آنهايند: خاندانهاى مولانا جلال الدين بلخى، شيخ ابوالنّجيب سهروردى (متوفّى 512)، ابوالحسن على مَرْغينانى (متوفّى 593، صاحب الهداية)، ابواسحاق شيرازى (متوفّى 476، صاحب المهذّب) و مجدالدين فيروزآبادى (متوفّى 817، صاحب القاموس). خاندان فخرالدّين پيش از آنكه در رى متوطّن شوند در طبرستان مى زيسته اند، و گويا پيش از مهاجرت به طبرستان در مكّه مقيم بوده اند. غير از ابن الفُوَطى، كه با تعبير «المكّى الاصل» درباره فخر رازى به سابقه توطّن اين خاندان در مكّه اشاره مى كند ۱ ، تنها كسى كه اطّلاعات بيشترى درباره نياكان فخر رازى دارد ابن الشّعار (متوفّى 654) مورّخ قريب العهد به فخر رازى است كه در كتاب عُقُودالجُمان مى گويد حسن، پدر جدّ فخرالدّين، در مكّه زاده شده بود و بازرگانى ثروتمند بود و چهل سال از عمرش را در مكّه گذرانيده بود ۲ . اين بيت از قصيده ابن عُنَين شاعر (549ـ 630) در مديح فخر رازى كه مى گويد:

مكّيةِ الأنسابِ زاكٍ أصلُهاوفروعُها فوقَ السِّماك الأعْزلِ۳

1.تلخيص مجمع الآداب فى معجم الالقاب (بغداد، ۱۹۶۵)، ج ۴، ق ۳، ص ۳۵۷. و البته مقصود از «مكّى الاصل» بودن توطّن نياكان متأخّر او در مكّه است نه اجداد متقدّمش از قبيله قريش در صدر اسلام.

2.متن عُقُودالجُمان هنوز چاپ نشده است و اين فقره را استاد احسان عباس در تعليقاتش بر وفيات الاعيان، ۷/۳۲۹ از نسخه خطّى كتابخانه اسعد افندى (شماره ۲۳۲۳) ۱/۱۰۷ نقل كرده است.

3.صفدى، ۴/۲۵۳.


بزرگان ری ج1
176

او در زندگى شصت و دو ساله اش كه يا به تحصيل گذشت ويا به تدريس و تأليف، يا به مناظرات علمى و وعظ و تذكير، ميراثى گران و ارزشمند از كتب و رسائل در رشته هاى مختلف به جاى گذارد. تأثير كلام فخر رازى نه فقط در حوزه عالمان و طالبْ علمانى بوده كه در حلقه درس و مجلس بحثش مى نشستند و يا آثار مكتوب متعدّدش را مى خواندند، بلكه فراتر از آن از طريق مواعظ و خطبش نيز جماعات بسيارى، از اعالى تا ادانى، بهره ور شدند و اثر پذيرفتند. و اگر كژى و بدعت و خرافه اى در عقايدشان بود زدودند و به طريق مستقيم حقّ گراييدند، كه از آن جمله بودند بسيارى از معتقدان تشبيه و تجسيم كه باور موروث را رها كردند و توحيد و تنزيه را پذيرا شدند. گذشته از اينها در آن عصر كه هنوز مكتبهاى مختلف كلامى وجود داشت و مباحثات رايج بود و اين سوى و آن سوى هنوز مجالس مناظره تشكيل مى شد، شخصيّت جدلى فخر رازى حركتى تازه پديد آورد و سخنانش تأمّلات و تفكّراتى برانگيخت و بحثها و فحصهايى نو پيش آورد. و چندين قرن حكما و متكلّمين را به ردّ و نقض و يا دفاع و تأييد اقوالش مشغول كرد.
فخرالدّين رازى در خاندانى از اهل علم در 25 رمضان 544، يا به قولى 543 ۱ ، در شهر رى متولّد شد. نام و نسب او، به نوشته خود وى در آثارش و ضبط منابع شرح حالش، محمّدبن عمر بن حسين بن حسن بن على تَيْمى بَكْرى قُرَشى است. نسبتش را به ابوبكر (خليفه نخستين) رسانيده اند ۲ ونسبت «بكرى» اشاره بدان

1.وفيات الاعيان ابن خلّكان (بيروت، ۱۹۷۲)۴/۲۵۲؛ الوافى بالوفيّات صفرى (ويسبادن،۱۹۷۴) ۴/۲۴۸؛ مرآة الجنان يافعى (حيدر آباد دكن، ۱۳۳۹ ه )۴/۱۱ ؛سبكى، ۸/۸۵.

2.اشاره طاش كپرى زاده (الشّقائق النّعمانية، بيروت، ۱۹۷۵، ص ۱۰۰) را به اينكه فخر رازى در مصنّفاتش تصريح كرده است كه از اولاد عمر بن الخطاب است منابع ديگر تأييد نمى كند. و كلمه «عُمَريّة» در آن بيت از قصيده ابن عُنَين شاعر در مدح فخر رازى كه مى گويد: مِنْ دوحةٍ فَخْريّةٍ عُمَريّةطابتْ مغارسُ مَجدِها المتأثّلِ (صفدى، ۴/۲۵۳)، البته اشاره است به ضياءالدّين عمر پدر فخرالدّين نه به عمر بن الخطاب.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 117868
صفحه از 360
پرینت  ارسال به