مقدّمه رساله تحصيل الحقّ كه سلسله استادان خود را در فقه تا امام شافعى و در كلام تا ابوالحسن اشعرى بر مى شمارد، هر دو رشته را از پدرش ضياءالدّين عمر آغاز كرده است ۱ . و در آثارش هر كجا نامى از پدرش برده با تعبير «الامام السّعيد» از او ياد كرده و به مقام استاديش اشاره كرده است ۲ . فخرالدّين پس از مرگ پدرش چندى در نزد فقيه شافعى كمال الدّين سمنانى (متوفّى 575) تلمّذ كرد ۳ . وچون كمال سمنانى شاگرد و مُعيد امام محمّدبن يحيى (476ـ548) بوده است در نيشابور ۴ و وفاتش نيز در نيشابور اتّفاق افتاده است ۵ ، محتمل است كه فخر رازى براى استفاده از درس او به نيشابور رفته باشد نه به سمنان آنچنان كه برخى (شايد به اعتبار انتساب كمال الدّين به سمنان) پنداشته اند ۶ . پس از چندى فخرالدّين به رى بازگشت و در نزد مجدّالدين جيلى به تحصيل حكمت پرداخت. و چون مجدالدّين
1.چهارده رساله به كوشش سيد محمد باقر سبزوارى (تهران، ۱۳۴۰)، ص ۵۲ـ۵۳.
2.فخرالدّين الرّازى و آراؤه الكلامية و الفلسفية، محمد صالح الزّركان (بيروت، ۱۹۶۳)، ص ۱۷.
3.سبكى، ۸/۸۶؛ ابن خلّكان، ۴/۲۵۰؛ صفدى، ۴/۲۴۹. نام و نسب كمال سمنانى را اسنوى «كمال الدّين ابونصر احمدبن زيد»(طبقات الشّافعيّة، بغداد، ۱۹۷۱، ج ۲، ص ۲۵۷) و سبكى احمدبن زرّبن كم بن عقيل(و به قولى: احمد بن زرين كم) ضبط كرده است(طبقات، ۶/۱۶ـ۱۷).
4.امام محمّد بن يحيى كه در فتنه غُزها به سال ۵۴۸ شهيد شد و خاقانى آن قصائد معروف را در رثايش سرود از شاگردان امام محمّد غزالى و استاد نظاميّه نيشابور بود (سبكى، ۷/۲۵ ـ ۲۸؛ ابن خلّكان، ۴/۲۲۳ـ۲۲۴) و كمال سمنانى هم كه معيّد درس او بوده است بايد وابسته به نظاميّه نيشابور بوده باشد.
5.سبكى، ۶/۱۷؛ اسنوى، ۲/۵۷.
6.مانند خواندمير در حبيب السير(تهران، ۱۳۵۳)، ۲/۳۳۱ (كه در آنجا كلمه سمنان هم به اشتباه سجستان شده است) و محمّد صالح الزّركان در فخرالدّين الرّازى و آراؤه الكلاميّة، ص ۱۹.