179
بزرگان ری ج1

مقدّمه رساله تحصيل الحقّ كه سلسله استادان خود را در فقه تا امام شافعى و در كلام تا ابوالحسن اشعرى بر مى شمارد، هر دو رشته را از پدرش ضياءالدّين عمر آغاز كرده است ۱ . و در آثارش هر كجا نامى از پدرش برده با تعبير «الامام السّعيد» از او ياد كرده و به مقام استاديش اشاره كرده است ۲ . فخرالدّين پس از مرگ پدرش چندى در نزد فقيه شافعى كمال الدّين سمنانى (متوفّى 575) تلمّذ كرد ۳ . وچون كمال سمنانى شاگرد و مُعيد امام محمّدبن يحيى (476ـ548) بوده است در نيشابور ۴ و وفاتش نيز در نيشابور اتّفاق افتاده است ۵ ، محتمل است كه فخر رازى براى استفاده از درس او به نيشابور رفته باشد نه به سمنان آنچنان كه برخى (شايد به اعتبار انتساب كمال الدّين به سمنان) پنداشته اند ۶ . پس از چندى فخرالدّين به رى بازگشت و در نزد مجدّالدين جيلى به تحصيل حكمت پرداخت. و چون مجدالدّين

1.چهارده رساله به كوشش سيد محمد باقر سبزوارى (تهران، ۱۳۴۰)، ص ۵۲ـ۵۳.

2.فخرالدّين الرّازى و آراؤه الكلامية و الفلسفية، محمد صالح الزّركان (بيروت، ۱۹۶۳)، ص ۱۷.

3.سبكى، ۸/۸۶؛ ابن خلّكان، ۴/۲۵۰؛ صفدى، ۴/۲۴۹. نام و نسب كمال سمنانى را اسنوى «كمال الدّين ابونصر احمدبن زيد»(طبقات الشّافعيّة، بغداد، ۱۹۷۱، ج ۲، ص ۲۵۷) و سبكى احمدبن زرّبن كم بن عقيل(و به قولى: احمد بن زرين كم) ضبط كرده است(طبقات، ۶/۱۶ـ۱۷).

4.امام محمّد بن يحيى كه در فتنه غُزها به سال ۵۴۸ شهيد شد و خاقانى آن قصائد معروف را در رثايش سرود از شاگردان امام محمّد غزالى و استاد نظاميّه نيشابور بود (سبكى، ۷/۲۵ ـ ۲۸؛ ابن خلّكان، ۴/۲۲۳ـ۲۲۴) و كمال سمنانى هم كه معيّد درس او بوده است بايد وابسته به نظاميّه نيشابور بوده باشد.

5.سبكى، ۶/۱۷؛ اسنوى، ۲/۵۷.

6.مانند خواندمير در حبيب السير(تهران، ۱۳۵۳)، ۲/۳۳۱ (كه در آنجا كلمه سمنان هم به اشتباه سجستان شده است) و محمّد صالح الزّركان در فخرالدّين الرّازى و آراؤه الكلاميّة، ص ۱۹.


بزرگان ری ج1
178

نيز ظاهرا اشاره است به همين سابقه توطّن خاندان فخرالدّين در مكّه. به تحقيق نمى دانيم كه اين خاندان از چه زمانى در رى سكنى گزيده بوده اند، ولى على الاقلّ بايد از زمان حسين، جدّفخرالدّين، كه به نوشته ابن الشّعار خطيب رى بوده است در رى مقيم بوده باشند. پدر فخرالدّين، ابوالقاسم ضياءالدّين عمر، در رى فقيه و متكلّمى نامى بود كه فقه را از ابو محمد بَغَوى (متوفّى 516) فقيه بزرگ شافعى آموخته بود و كلام را از ابوالقاسم انصارى (متوفّى 21) از شاگردان امام الحرمين جُوينى ۱ . و در كلام و مواعظ چندين اثر تأليف كرده بوده است ۲ كه از آن جمله كتابى بوده به نام غاية المَرام در علم كلام كه سُبكى آن را از بهترين آثار كلام اشعرى مى داند و شيوايى و زيبايى نثرش را مى ستايد ۳ . ضياءالدّين عمر خطيب رى بود، و اينكه پسرش فخرالدّين را گاه «ابن الخطيب» مى خوانند در نسبت بدوست. و چون، گذشته از آگاهى از فقه و كلام و حديث و تصوّف، اديبى شيوا سخن نيز بود، به حلقات درس و مجالس وعظش خلقى بسيار روى مى آوردند ۴ . استاد نخستين فخرالدّين رازى پدرش بود. هم فقه را و هم كلام را نخست در نزد او آموخت. در

1.اين ابوالقاسم سلمان بن ناصر انصارى كه برخى نامش را به اشتباه «سليمان» نوشته اند، گذشته از آنكه متكلّم و مفسّر و فقيه بوده است و كتابى به نام الغنية در فقه شافعى تأليف كرده و شرحى بر الارشاد امام الحرمين نوشته بوده، صوفى زاهدى بوده كه از خدمت و صحبت امام ابوالقاسم قُشيرى بهره يافته بوده است و در نظاميّه نيشابور تدريس مى كرده و بر كتابخانه آنجا نظارت داشته است. شرح حال نسبتا مفصّل او را عبدالغافر فارسى در كتاب السياق(چاپ عكسى فراى، ورق ۲۹ ب ـ ۳۰ آ) آورده است. نيز رك: المنتخب من السّياق(قم، ۱۳۶۲) ص ۷۹۴ ـ ۷۹۵، تبيين كذب المفترى ابن عساكر(دمشق،۱۳۴۷) ص ۳۰۷؛ سبكى، ۷/۹۶ ـ ۹۷؛ طبقات الشافعيّة ملاّ ابوبكر مصنّف(بيروت، ۱۹۷۱) ص ۱۹۹.

2.عيون الانباء في طبقات الاطبّاء، ابن ابى اصيبعه (بيروت، ۱۹۵۷)، ج ۳، ص ۳۷.

3.سبكى، ۷/۲۴۲، سبكى در چند جا (طبقات، ۳/۲۲، ۱۵۹)، به مناسبت، فقراتى از غاية المرام را نقل كرده است.

4.ابن ابى اصيبعه، ۳/۳۷.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 117696
صفحه از 360
پرینت  ارسال به