بودند؛ مذهب محمّد بن كرام (متوفّى 255) كه قائل به نوعى تشبيه و تجسيم بود. ملوك غور نيز چون عامّه مردم ولايت غور كرامى مذهب بودند ۱ . ولى سلطان غياث الدّين محمّد در سال 595 خود آن مذهب را رها كرد و مذهب شافعى و عقيده اشعرى را برگزيد. اين تغيير مذهب كه برخى انگيزه اش را ديدن خوابى پنداشته اند ۲ و برخى آن را از اثر ارشادات وحيدالدّين محمّدبن محمود مرورودى فقيه شافعى (متوفّى 599) دانسته اند ۳ ، احتمالاً پيش از آنكه تحت تأثير متكلّمان و فقهاى شافعى چون وحيدالدّين مرورودى يا فخرالدّين رازى باشد نيازى سياسى بوده است براى پادشاهى كه اينك از ولايتى محصور در كوهستانهاى غور بيرون آمده بود و قلمرو حكومتش را به شهرهاى خراسان و سيستان كشانده بود و با خوارزمشاهيان به رقابت و نبرد برخاسته بود و با دارالخلافه بغداد پيوند استوار كرده بود. و بايد براى جلب قلوب اكثريّت مسلمين از آيين ولايتى خود كه در نظر اكثر مسلمين هم مطعون بود دست بشويد و يكى از مذاهب مقبول جمهور مسلمين را، حنفى يا شافعى را، برگزيند. و او مذهب شافعى را برگزيد، و به شافعيان توجّه خاصّ مبذول داشت و براى آنان در خراسان مدارس و مساجدى ساخت ۴ .
و براى خدمت بيشتر به شافعيان در شهر هرات كه از سال 571 در تصرّف وى در آمده بود، مسجد جامع عظيمى براى امام فخرالدّين رازى ساخت و امام هر روز جمعه در آنجا نماز و خطبه مى كرد ۵ . و در آن شهر امام فخر به «شيخ الاسلام» ملقّب
1.طبقات ناصرى، منهاج سراج (كابل، ۱۳۴۲)، ۱/۳۶۲.
2.ايضا، ۱/۳۶۲.
3.الكامل ابن الاثير، ۱۲/۱۵۴؛ آثار البلاد، ۱/۲۸۸.
4.الكامل، ۱۲/۱۸۱.
5.مقصد الاقبال سلطانيه، اصيل الدّين هروى (كابل، ۱۳۴۴)، ص ۳۹؛ و نيز رك: غوريان، عتيق اللّه پژواك (كابل، ۱۳۴۵)، ص ۲۰۳ ـ ۲۱۲.