191
بزرگان ری ج1

هند معلوم است ۱ ، ولى به تحقيق نمى دانيم فخر رازى در كدام يك از اين سفرها همراه شهاب الدّين بوده است. شهاب الدّين از آغاز سلطنتش (27 جمادى الأولى 599) گرفتار جنگ با دو همسايه قدرتمند خود خوارزمشاهيان و قراختاييان شد و جنگهاى بسيارى با آنان كرد كه به شكست و عقب نشينى اش انجاميد. در سال 601 پس از شكست سختى كه از قراختاييان خورد تن به مصالحه داد ولى در پى انتقام جويى بود تاآنكه پس از حمله اى به هند و فراهم كردن مال و خواسته و سپاهى در سال 602 از لاهور به قصد جنگ با قراختاييان حركت كرد. در بين راه در محلّى در كنار رودى اردو زد. در روز اوّل شعبان602 به هنگامى كه سلطان استراحت مى كرد، چهارتن از كنار رود بر آمدند وشهاب الدّين را به قتل رسانيدند. گفته اند كه آنان از ملاحده اسماعيليّه بوده اند كه بين آنان و غوريان نبرد بوده است ۲ . ابن الاثير درباره حادثه قتل سلطان شهاب الدّين مطلبى بالنّسبه مفصل تر دارد و از آن معلوم مى شود كه امام فخرالدّين رازى در آن سفر و به هنگام وقوع آن حادثه همراه اردوى سلطان بوده است. ابن الاثير مى نويسد: «پس از قتل سلطان و آشوبى كه در خرگاه او پديد آمد، برخى از مفسدان اهل غزنه به مماليك و غلامان سلطان گفتند: قاتل اصلى فخرالدّين رازى است. او با خوارزمشاه ارتباط دارد و طرح و توطئه اين قتل از اوست. غلامان حمله آوردند كه فخرالدّين را بكشند. فخرالدّين به مؤيّد الملك وزير پناه برد. و وزير مخفيانه او را به جاى امنى فرستاد» ۳ . در منابع ديگر به وقوع چنين حادثه اى براى فخر رازى اشاره نشده است. ولى در نامه اى كه فخرالدّين به صدر

1.سالهاى ۵۷۱، ۵۷۴، ۵۷۷، ۵۸۰، ۵۸۲(دو بار)، ۵۹۲، ۵۹۹، ۶۰۲. براى شرح درباره اين جنگها رك: تاريخ سياسى و نظامى دودمان غوريان، مهدى روشن ضمير (تهران، ۱۳۵۷)، ص ۱۰۶ ـ ۱۳۴.

2.تاريخ جهانگشاى جوينى، ۲/۵۸ ـ ۵۹؛ طبقات ناصرى، ۱/۴۰۳؛ روشن ضمير، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۳.

3.الكامل، ۱۲/۲۱۴.


بزرگان ری ج1
190

گراييد. شهاب الدّين غورى نيز همانند برادرش فخرالدّين رازى را بزرگ مى داشت و بدو ارادت مى نمود و در مجالس موعظه و مناظره اش حاضر مى شد. امام فخر در رساله مناظرات به سفرش به غزنه كه مركز حكومت شهاب الدّين بوده است اشاره مى كند ۱ و از جمله واقعات اين سفر مباحثه اوست با قاضى غزنه كه به گفته او مردى «حسود و قليل العلم و كثير التصنّع» بود و گروهى از عوام را جمع كرده بود و با خود به مجلس مناظره آورده بود تا آشوبى برانگيزد ۲ . سفر و اقامت او در غزنه ظاهرا مكرّر اتّفاق افتاده بوده است چنان كه خود در التفسير الكبير متذكر شده است در محّرم 601 و صفر 602 در غزنه بوده است ۳ . ولى نمى دانيم اين دو سال را متواليا آنجا بوده است يا نه. فخر رازى در رساله مناظرات به سفرش به هند اشاره كرده است ۴ . و در نامه اى كه به همراه نسخه اى از شرح عيون الحكمه براى سيد صدرالدّين علىّ بن ناصر حسينى سرخسى از بزرگان نيشابور فرستاده است مى گويد دوبار به هندوستان سفر كرده است ۵ . احتمالاً او در ايّام اقامتش در غزنه به همراه شهاب الدّين غورى به هند رفته بوده است. شهاب الدّين هم در زمانى كه از جانب برادرش حاكم غزنه بود (569ـ599) و هم در زمان سلطنتش (599ـ602) مكرّرا به هندوستان لشكر كشيد و شهرهاى بسيارى را متصرّف شد كه زمينه تداوم حكومت مسلمانان را در آنجا فراهم آورد. تاريخ ده بار لشكر كشى شهاب الدّين به

1.مناظرات، ص ۷.

2.ايضا، ص ۲۱.

3.تفسير سوره اسراء را در بعد از ظهر سه شنبه ۲۰ محرم ۶۰۱ در غزنين به انجام رسانيده است (التفسير الكبير، ۲۱/۷۲) و تفسير سوره كهف را در سه شنبه ۱۷ صفر ۶۰۲ (ايضا، ۲۱/۱۷۷).

4.«قضى اللّه تعالى علىّ بالدّخول فى ديار الهند مرّتين». سوادى از اين نامه در مجموعه اى است محفوظ در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، به شماره ۱۰۳۵، ورق ۱۵۶ ب ـ ۱۵۷ آ.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 117548
صفحه از 360
پرینت  ارسال به