197
بزرگان ری ج1

عمارات و ابنيه مزار امام فخر به مانند بسيارى از مزارات و آثار تاريخى ديگر در عصر صفوى به سبب جنگهاى پياپى ويران شد تا آنكه در سال 1324 هجرى قمرى به همّت يكى از خيّران هرات عمارات و ايوانى بر تربتش ساختند و لوح قبرش را به كتيبه اى آراستند. و پس از آن در سال 1324 ش (1370 ق) عمارت مزار را توسعه دادند و ابنيه اى نو در آنجا ساختند ۱ .
فخرالدّين مردى بود ميانه بالا و تنومند و انبوه ريش، با خلقتى خوش و صوتى نيكو و گيرا ۲ . ذهنى تند و تيز داشت و نظرى دقيق و مو شكاف، و انديشه اى تحليل گر و نقّاد و جدلى، و قدرتى در بيان رسا و روشن مقصود، و دانشى گسترده و ژرف از انواع علوم و معارف عصر خود، و حافظه اى سخت توانمند ۳ . به هر دو زبان فارسى و عربى به همان شيوايى و رسايى كه مى نوشت سخن مى گفت و وعظ مى كرد ۴ . و به هر دو زبان شعر مى سرود ۵ . چهره اى كه از او در رساله مناظرات به

1.براى تفصيل درباره عمارت مزار و كتيبه هاى آن و مقابر مجاورش رك: خيابان، فكرى سلجوقى، ص ۶۸ ـ ۷۰؛ شرح حال و زندگى و مناظرات امام فخر الدين رازى، مايل هروى، ص ۲۵۴ ـ ۲۶۳.

2.ابن ابى اصيبعه، ۳/۳۴؛ صفدى، ۴/۲۴۹.

3.نوشته اند كه كتاب الشّامل امام الحرمين را تماما در حفظ داشت (صفدى، ۴/۲۴۹؛ ابن خلكان، ۴/۲۵۰). يافعى مى نويسد: «علاوه بر الشامل، المستصفى غزالى و المعتمد ابوالحسين بصرى را نيز در حافظه داشت» (مرآة الجنان، ۴/۹).

4.ابن خلكان، ۴/۲۴۹؛ صفدى، ۴/۲۴۹؛ مرآة الجنان، ۴/۸.

5.صفدى، ۴/۲۴۹؛ ابى اصيبعه، ۳/۳۴. قسمتى از اشعار عربى او را ابن ابى اصيبعه، ۳/۴۳ ـ ۴۴ و صفدى، ۴/۲۵۷ ـ ۲۵۸ نقل كرده اند. دو قطعه اى را كه در رثاى پسرش محمد سروده است در التفسير الكبير، ۱۸، ۷۱، ۲۲۹ آورده است. اشعار فارسى او كه بيشتر رباعى است در برخى از تذكره هاى فارسى گرد آمده است (رك: فرهنگ سخنوران، خيامپور، ص ۳۴۳). مرحوم سعيد نفيسى از منابع مختلف دوازده رباعى و قطعه فارسى گرد آورده بود (مجله ايران امروز، ج ۱، ش ۵ و ۶، ص ۲۴) كه البته انتساب برخى از آنها به فخر رازى مسلّم نيست.


بزرگان ری ج1
196

است به خاكش سپردند. ۱ خيابان از نواحى زيبا و خوش آب و هواى شمال هرات است و در قرون پيش غير از بيمارستان و مدارس و مساجد و خانقاههاى باشكوه مقابر بسيارى از علما و مشايخ و شعرا نيز در آنجا بوده است ۲ كه از آن ميان مزار امام فخر رازى كه در شمال غربى خيابان واقع بوده عمارتى زيبا و صحنى وسيع داشته ۳ كه تا عهد صفوى بر جاى بوده است. به هر حال، در اينكه تربت فخر رازى در خيابان هرات واقع است شكّى و اختلافى نيست. از ميان مورّخان تنها قفطى است و به تبع او ابن العبرى (كه همه اقوالش در باب فخر رازى مأخوذ است از او) كه مى گويد: «امام فخر را از بيم عوام و غوغا در خانه خودش دفن كردند» ۴ . ولى با ملاحظه اجماع مورخان ۵ در باب محلّ دفن و نيز خواست خود امام فخر در وصيّت نامه، در صحّت اين قول ترديد است.

1.ابن ابى اصيبعه، ۳/۴۲؛ خود فخر الدين رازى در وصيت نامه اش گفته است: «واحملونى الى الجبل المصاقب لقرية مزداخان و ادفنوني هناك» (صفدى، ۴/۲۵۱؛ و نيز رك: ابن ابى اصيبعه، ۳/۴۲). ابن خلكان نيز مدفن او را همين محل نوشته است. مزداخان آبادى كوچكى بوده است كه بعدها نامش به «مقريان» (مايل هروى، ص ۲۶۲، ۲۴۹) يا به «قلعه خانان» (تعليقات فكرى سلجوقى بر رساله مزارات هرات، ص ۴۴) تبديل شد.

2.روضات الجنّات فى اوصاف مدينة هرات، اسفزارى، ۱/۸۶؛ جغرافياى حافظ ابرو(تهران، ۱۳۴۹)، ص ۸۲ ـ ۸۴؛ و بالاخصّ رك: رساله خيابان تأليف فكرى سلجوقى (كابل، ۱۴۳۴) كه گذشته از توصيف جغرافيايى خيابان، آثار تاريخى و مزارات آنجا را نيز شرح داده است.

3.بنا بر توصيف خواند مير (متوفّى ۹۴۲) در خلاصة الاخبار كه تأليف آن را در ۹۰۵ به پايان رسانيده است. قول خواندمير را فكرى سلجوقى در كتاب خيابان، ص ۶۷ نقل كرده است.

4.تاريخ الحكماء، ص ۲۹۱؛ تاريخ مختصر الدول، ابن العبرى، ص ۲۴۰.

5.مانند روضات الجنات اسفزارى، ۲/۳۳۲؛ مقصد الاقبال سلطانيّة، ص ۴۰؛ تذكرة الشّعراء دولتشا، ص ۱۵۱؛ حبيب السّير، ۲/۳۳۱. اينكه در اورگنج خوارزم بنايى به نام مقبره فخر رازى شهرت داشته و رضا قلى خان هدايت در سفارتش به خوارزم آن را در تاريخ ذى القعده ۱۲۶۸ ديده بوده است (سفارتنامه خوارزم، بولاق، ۱۲۹۲ ه ق، افست، تهران، ۱۳۵۶، ص ۹۹ ـ ۱۰۰) بايد از خلط و خطاى نام فخر رازى با كسى ديگر حاصل شده باشد.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 117341
صفحه از 360
پرینت  ارسال به