205
بزرگان ری ج1

كرده است. سراج الدّين سرمياحى مغربى كه كتابى در نقد التّفسير الكبير فخرالدّين نوشته بوده همين انتقاد را بر تفسير او وارد كرده و گفته است كه او اقوال مخالفان را باتحقيق و تفصيل آورده است و قول اهل حق را به طرزى واهى ۱ . به هرگونه، مخالفان فلسفه از ميان همه فرق و مذاهب از كراميّه و حنابله و شافعيّه علاوه بر آنكه فلسفه گرايى فخرالدّين را بر او عيب مى گرفتند ۲ انباشتن آثارش را به شبهات فلاسفه خطاى بزرگ مى شمردند ۳ . البته پيروان و معتقدان امام فخر نيز در مقام دفاع و ردّ اقوال مخالفان بوده اند: تاج الدّين سبكى (متوفّى 771) كه بيش از همه حميّت هم مذهبى با فخرالدّين و ديگر شافعيان و اشعريان دارد، آراى ذهبى را تماما ردّ كرده است ۴ . خود فخر رازى نيز كه در زمان حياتش ظاهرا از جانب حنابله و كراميّه متهم به فلسفه گرايى بوده است در آثارش از خود دفاع كرده و تهمتهاى مخالفان رامردود شمرده است. در رساله اعتقادات فرق المسلمين و المشركين در فصل مربوط به احوال و اقوال فلاسفه با اشاره به اينكه برخى از حاسدان و دشمنان در دين او طعن مى زنند و او را خارج از مذهب اهل سنّت و جماعت مى شمرند، در دفاع خود مى گويد: همه مى دانند كه من و اسلافم جز بر مذهب سنّت و جماعت نبوده ايم و در يارى و تحكيم آن كوششهاى بسيار كرده ايم. همه شاگردان من و شاگردان پدرم داعيان و حاميان اين مذهب بوده اند. و با بدعت و بدعت گذاران مبارزه كرده اند ۵ . سبب آن تهمتها و طعنها پيروى از روش فلاسفه بوده است كه فخرالدّين در دفاع خود مى گويد: در آغاز اشتغال به تحصيل علم كلام با آثار فلاسفه

1.لسان الميزان، ۴/۴۲۷ ـ ۴۲۸ .

2.ابن جبير جهانگرد مى گويد: «چون به رى رسيدم، پسر خطيب رى را ديدم كه از سنّت روى برتافته بود و به كتب ابن سينا و ارسطو پرداخته بود»(صفدى، ۴/۲۵۱).

3.صفدى، ۴/۲۵۲ .

4.طبقات الشّافعيّة الكبرى، ۴/۸۸ ـ ۸۹ .

5.اعتقادات فرق المسلمين والمشركين(قاهره، ۱۹۳۸)، ص ۹۲ ـ ۹۳.


بزرگان ری ج1
204

ذكاء او را و احاطه اش را به عقليّات مى ستايد، ولى به او دو سه خرده مى گيرد: يكى اينكه فخرالدّين در حديث معرفت و توغّلى نداشت، و ديگر اينكه تشكيكات او در مسائلى از اركان دين سبب حيرانى مى شود، و ديگر اينكه او كتابى در سحر، كه اشتغال بدان حرام است، تأليف كرده است به نام السرّالمكتوم ۱ . ذهبى در اثر ديگرش سير اَعلام النبلاء در ضمن شرح حال فخر رازى گويد: «در تأليفات او انحراف از و سحر و جادو هست» ۲ . ذهبى در اين موضع گيرى خود عليه امام فخر بلاشك تحت تأثير ابن تيميّه بوده است. ذهبى و دوستش جمال الدّين المِزّى(يوسف بن عبدالرّحمن 654 ـ 742) كه او نيز شافعى مذهب بود هر دو معاصر ابن تيميّه بودند و سخنان و نوشته هاى ابن تيميّه در انتقاد از عقايد و باورهاى مردم عصر چندان در آنان مؤثر افتاد كه آنان حتى از مذهب اشعرى فاصله گرفتند. جمال الدين مزّى پيوند خود را با صوفيّه و اتباع ابن العربى گسست ۳ و شمس الدّين ذهبى نيز چندان در نزد شافعيان شام به سبب پيروى از آراى ابن تيميّه مطعون شده بود كه وقتى كسانى او را براى رياست دارالحديث دمشق نامزد كردند پذيرفته نشد، و در آثارش به انتقاد شديداز فلاسفه و صوفيّه و آرايشان پرداخت ۴ . به هرگونه آراى ذهبى و انتقادات او از فخررازى را ديگر پيروان اهل حديث نيز يا تكرار كرده اند يا خود انتقاداتى مشابه آنها داشته اند. ابن حجر عسقلانى (احمدبن على، متوفّى 852) محدّث شافعى مذهب در لسان الميزان كه بر اساس ميزان الاعتدال است علاوه بر نقل گفته ذهبى اقوال ديگران را نيز آورده است. و گويد بر او خرده گرفته اند كه در آثارش شبهات شديد مخالفان را آورده ولى در ردّ و نقض آنها كوتاهى

1.ميزان الاعتدال فى نقد الرّجال(قاهره، ۱۹۶۳)، ۳/۳۴۰ .

2.سير اعلام النبلاء(بيروت، ۱۹۸۴)، ۲۱/۵۰۱ .

3.تهذيب الكمال، جمال الدين المزّى (بيروت، ۱۹۸۳)، ۱/۱۸ ـ ۲۱ .

4.سير اعلام النبلاء، مقدمه، ۱/۳۵ ـ ۴۰.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 108353
صفحه از 360
پرینت  ارسال به