و نيز در ترجمه حسن بن عيسى ۱ به طور قطع مراد صدوق است و حاجت به حمل بر اشتباه نداريم واللّه اعلم.
3. اينكه گفته است: «و كان ابن بابويه ينستب إلى التشيّع... لكنى وجدت الشيخ بعيدا منه» از اضغاث احلام و ادناس اوهام است و لايق جواب نيست؛ زيرا كه تشيع اين بزرگوار روشن تر از آفتاب است بلى از اين كلام استفاده مى شود كه منتجب الدين نزد رافعى تقيه مى كرده است و قسمتى از آثار خود را كه دلالت بر ايمان و عقيده مذهبى او داشته از رافعى پنهان مى كرده است، چنان كه آقا رضى قزوينى در اوائل ضيافة الاخوان بعد از نقل عبارت مذكور گفته است: «و يظهر منه ان الشيخ كان يتقى منه و من امثاله و يخفى عنهم تصانيفه التى تدل على عقيدته...».
4. اينكه گفته است: «فقد كثر انتفاعى بمكتوباته و تعاليقه» كلام درستى است؛ زيرا از ملاحظه همين تدوين صحت مطلب مذكور به خوبى بر مى آيد، اينك به موارد استفاده وى يعنى رافعى از منتجب الدين در كتاب تدوين اشاره مى شود.
رافعى در تدوين در موارد ذيل از منتجب الدين روايت كرده يا نام برده است:
1. صفحه 3، القسم الثانى من المقدمة، قرأت على على بن عبيداللّه بن بابويه، أخبركم عبدالرحيم بن المظفر الحمدوئى إجازة... .
2. صفحه 16، سعيد بن العاص، قرأت على الحافظ على بن عبيداللّه ، أنبأنا القاضى عبدالكريم بن اسحاق اذنا... .
3. صفحه 19، سلمان الفارسى، أنبأنا على بن عبيداللّه ، أنبأنا ابو زرعة عبدالكريم ابن اسحاق بن سهلويه... .
4. صفحه 132، محمد بن عبيداللّه الحنفى، و رواه عن ابى جعفر على بن عبيداللّه ابن بابويه الرازى الحافظ... .
5. صفحه 145، محمد بن حربويه بن عيسى القزوينى، انبأنا على بن عبيداللّه بن