تمامى اسناد و آثار باقى مانده از شيخ منتجب الدين، وى را شيعى امامى و از علماى بنام آن مى شناساند. اما مهم اين است كه چگونه شيخ كه استاد رافعى بوده ـ و رافعى خود تصريح دارد كه در سال 585 نزد وى درس خوانده ـ خود را به گونه اى نشان داده كه او تصور شيعى بودن وى را بعيد دانسته است؟ اين امر يا به «تقيه» شيخ باز مى گردد كه چندان نامحتمل نيست و يا تا حدودى به تسامحى برمى گردد كه پيش از اين درباره شيعيان رى آورديم؛ تشيعى كه از يك سو به احتياط و تقيه آنان باز مى گردد و از سوى ديگر تا حدودى نشانگر برخى از معتقدات آنها به عنوان شيعه اصولى است.
منتجب الدين از ابوالقاسم جعفر بن على ـ از آل جعفر ـ ياد مى كند كه در «دهستان» زندگى مى كرده و از روى «تقيه» بر مذهب حنفى فتوا مى داده است. ۱ فرزند همو، قاضى دهستان بوده و از روى تقيه بر مذهب حنفى فتوا مى داده است. ۲
2. درباره افرادى كه نامشان در فهرست آمده به كسانى برمى خوريم كه اسامى خود و اجدادشان هنوز نامهاى ايرانى است. اين اسامى نشانگر انتقال آنان از مذهب قبلى خود به اسلام شيعى است.گرچه گاهى، مسلمانان نيز چنين نامهايى برمى گزيده اند. يكى از آنان «زرين كم بن يزداد بن منوچهر» است. و ديگرى «امير خسرو فيروز بن شاهور ديلمى». ۳
3. مطلب ديگرى كه در فهرست منعكس شده اسامى برخى از كتابهاى عالمان شيعى است كه تا حدودى مى تواند مشكلات فكرى شيعه را در اين عصر نمودار سازد. بخشى از اين كتابها در باب «امامت»، «فقه» و نيز «علوم قرآنى» است. آثار