كتاب جوابات الاسماعيليه و جوابات القرامطه را تأليف كرده است. ۱ وى همچنين از شيخ ناصر الدين ابواسماعيل حمدانى ياد كرده كه رئيس شيعه در «قزوين» بوده و كتابى با عنوان مناظرات جرت بينه و بين الملاحده داشته است. ۲ عبدالجليل نيز از ابو اسماعيل حمدانى چنين ياد كرده است كه:
در شهور سنه خمسمائة كه پنجاه و شش سال است كه در قزوين فتنه اى پديد آمده... . خواجه امام ابواسماعيل حمدانى رحمه الله به اصفهان رفت پيشِ سلطان محمد و آنجا با ملاحده (لعنهم اللّه ) مناظره كرد و ايشان را منكوس و مخذول كرد... .
سلطان محمد، خواجه ابواسماعيل را ناصر الدين لقب داد. ۳
5. از شيخ خليل اسدى كتابى با عنوان جوابات الزيديه ياد شده است. ۴
از محتواى نقض به دست مى آيد كه برخوردهاى تند در ميان زيديه و اماميه در «رى»وجود نداشته است. شيعيان امامى و زيدى رى در عين داشتن مناظرات علمى، با يكديگر مخالفت آشكارى نداشته اند. عبدالجليل از زيديان رى، و مدارس و عالمان زيدى ياد و از آنان ستايش كرده است. ۵
شيخ منتجب الدين از يكى از ائمه زيدى نام برده «سيد ثائر باللّه بن المهدى الثائر باللّه حسنى» كه زيدى و مدعى امامت بوده، در گيلان خروج كرده، پس از آن مستبصر و امامى مذهب شده است. او مدعى ديدن حضرت مهدى عليه السلامنيز بوده ۶ ؛ و در جاى ديگر از «الواثق باللّه بن احمد بن حسين حسينى» ياد كرده كه زيدى بوده و به دست عبدالجليل