335
بزرگان ری ج1

او معتقد است كه اين تفسير (بحرالحقايق و المعانى) در واقع از آنِ شيخ نجم الدين كبرى، استاد نجم رازى است و نجم دايه تنها تكميل كننده اين تفسير است. استناد مرحوم ماير به نوشته مستنسخى ناشناس است كه بر نسخه اى از كتابخانه داماد ابراهيم در استامبول، چنين مطلبى را مرقوم داشته است. پس از ماير، كسانى همچون كارل بروكلمان، مرحوم مينوى، زرّين كوب و... اين ادّعا را به رأى قبول ديده اند.
امّا محمد حسين ذهبى در التفسير و المفسرون چنين ادّعايى را نپذيرفته و اين تفسير را از آن نجم رازى، و تتمّه آن را متعلق به علاء الدوله سمنانى دانسته است. ۱ البته ذهبى هيچ مدركى براى اين گفته خود نقل نمى كند. هانرى كربن نيز با استناد به مطالعات و تطبيقات عثمان يحيى، بر آن است كه اين تفسير احتمالاً از سوره مائده يا انفال به بعد از آن نجم رازى است و تتمّه آن را (پس از سوره طور) شيخ علاء الدوله سمنانى به انجام رسانيده است. ۲

در باب صحت انتساب بحرالحقايق به نجم الدين رازى

همان گونه كه پيش از اين نيز ياد كرديم نسخه هاى تفسير تأويلى شيخ نجم الدين دايه، با نام هاى گوناگون و حتى به نام نويسندگان ديگر در كتابخانه هاى مختلف جهان به ثبت رسيده است. شايد يكى از عوامل اين آشفتگى ها اين بوده كه نجم الدين دايه خود در ابتدا يا ميانه كتاب خود، نامى و عنوانى براى آن ذكر نكرده است و تمام نسخه هايى كه از اين تفسير اينك در دست است، بى هيچ مقدمه اى در

1.محمد حسين الذهبى، التفسير و المفسرون، ج ۲، ص ۹۷۶.

2.سيد حيدر آملى، جامع الاسرار و منبع الانوار، با تصحيحات و دو مقدمه از: هنرى كربن و عثمان اسماعيل يحيى، تهران: انجمن ايرانشناسى فرانسه و شركت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ دوم، ۱۳۶۸، صفحه بيست و دو تا چهل.


بزرگان ری ج1
334

درآمده است. اين بخش از تفسير كه توسط علاء الدوله سمنانى نوشته شده، در واقع همان بخش پايانى تفسيرى است كه سمنانى آن را با عنوان مطلع النقط و مجمع اللقط معرفى كرده است.
با مقايسه ميان نثر نجم الدين رازى در بحر الحقايق و علاء الدوله سمنانى در تتمه بحر الحقايق، آشكارا درمى يابيم كه بخش مربوط به نجم رازى، بيانى ساده و سليس و به دور از اصطلاحات فنّى اهل تصوف دارد و در بسيارى موارد حاوى استنباطات و ذوق ورزى هاى جالب توجّهى است، امّا بخش مربوط به علاء الدوله سمنانى، مشحون از اصطلاحات فلسفى ـ عرفانى است كه تنها اهل فن و آشنايان به اصول نظرى تصوف را به كار مى آيد.
به هر حال، فضاى حاكم بر بحر الحقايق رازى، همان فضاى حاكم بر مرصاد العباد اوست و بسيارى از مضامين مرصاد در اين تفسير مجال بسط يافته اند. نجم الدين در اين تفسير با عنايت به عبارت روايت گونه مشهور كه «إنّ للقرآن بطنا و لبطنه بطنا الى سبعة أبطن»، صرفا به شرح و بيان بطون قرآن پرداخته و به تفسير ظواهر توجّهى نداشته است.
از توجّهى كه مفسران و عارفان بعد از سده هفتم، به اين تفسير عرفانى داشته اند، به نيكى پيداست كه مقبوليت عامى نزد عارفان و اهل ذوق يافته است. اين تفسير افزون بر پذيرشى كه نزد بزرگان طريقت نقشبنديه (همچون خواجه احمد احرار، خواجه محمد پارسا، عبدالرحمن جامى، ملاحسين واعظ كاشفى، شيخ صفى كاشفى و...» داشته، نزد فرقه مولويه نيز از محبوبيّت بسيارى برخوردار بوده است.
تفسير شيخ نجم الدين رازى با همه شهرت و رواجى كه در سده هاى هشتم تا دهم هجرى داشته، براى متأخران ابهامات و ترديدهايى را درپى داشته است. مهم ترين و مفصل ترين سخن را درباره اين تفسير، مستشرق سوئدى به نام فريتس ماير در شماره 24 از مجله Der Eslamبرقلم آورده است.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 116769
صفحه از 360
پرینت  ارسال به